صد سال قبل جرقه های آزادی خواهی زنان در افغانستان در دوران شاه امان الله با سهم دادن زنان در تحصیلات عالی، و آزادی حجاب با واکنش های روحانیون سنتی محکوم به شکست شد. اما شعله های این مبارزه خاموش نگردید، در دوره دهه ای مشروطه شاه ظاهر و حکومت داود و خلق و پرچم ، پویایی خود را توقف نداد .اما در حکومت های بنیادگرایان اسلامی و گروه طالبان این مبارزه به شدت سرکوب و زنان با تهدید شلاق وترور از آزادی جنسیتی محروم، با پوشیدن حجاب، نداشتن حق تحصیل در خانه زندانی شدند.
در دو دهه اخیر زنان در دموکراسی امریکایی ، با وجود تاریک اندیشان نکتایی دار و پکول پوش ، لنگی به سر « مجاهد» این تطبیق گران فقهی و شریعت اسلامی ، که نصف یا پنجاه در صد قدرت به این اسلام گرایان، سهمیه بخشی شده بود و هم چنان سنت و فرهنگ کهنه قرون وسطایی پایدار و مسلط در جامعه افغانستان، دوشادوش امنیت زدگی و جنگ، زنان بطور نسبی از آزادی های مدنی، فردی، آزادی بیان، برابری طلبی ، عدالت خواهی تا حدود، برخوردار بودند ، ولی با وجود آنهم به مبارزه خود ادامه میدادند. با حاکم شدن دوباره ای طالبان، تیغ برنده ای قوانین اسلامی و شریعت در افغانستان ، بر شاهرگ های گلو مردم و بخصوص زنان آماده ای بریدن گردید.
بنابر تفسیر های دینی، مذهبی و سنتی و فرهنگی مروج در جامعه افغانی و تطبیق شریعت اسلامی که بر مردم افغانستان تحمیل گریده است، مسئله زنان است . در قرآن آمده است: مردان را قیم و سرپرست زنان و مسوول حفاظت از آن ها می داند. مردان مسلط بر زنان و سرپرست ایشان اند چرا که خداوند برخی را بر برخی دیگر برتری داده است و مردان از اموال خویش به زنان نفقه می دهند پس شایسته و مطیع و حافظان خانه در غیاب شوهر باشند و آنچه خداوند به نگهداری آن دستور داده ، نگه دارند. حجاب حکم قرآنی است و مسلمان با حکم قرآن مخالفت نمی کند.
آنچه در قران آمده و قرنهاست حاکمین بوسیله ملا ها و روحانیون آنرا توضیح و تشریح و بگوش مردم افغانستان زمزمه نموده اند، این است که، مرد را سالار و حافظ زن و خانه، و زن را برده ومقید مرد و جایگاهش را چهار حصار خانه دانسته اند. چون خداوند یکی را بر دیگری برتری بخشیده است!؟ پس زنان بنابراصل قران و شریعت از حق تحصیل، رفتن به مکتب و حاصل کردن علم و و دانش و آزادی خارج از منزل محروم گردیده اند. طالبان با تسلط دوباره بر حاکمیت سیاسی افغانستان، زنان را مطابق شریعت اسلامی، خانه نشین ساخت و از حق کار، تحصیل و آزادی محروم گردانید.
بانوان فریخته ای جنبش زنان افغانستان، همانگونه که در نظام های قبلی برای حقوق زن در جامعه رزمیده بودند، در نخستین روزهای حاکمیت طالبان ، بخاطر اعاده حقوق برحق زنان با فریاد شعارهای، کار، تحصیل و آزادی به جاده ها شهر ریختندو دست به اعتراض زدند. پایه های رژیم گروه طالبان را به لرزه درآوردند ، زنان مورد لت کوب و ضرب شتم و قنداق ماشینداری افراد مسلح طالب قرار گرفتند که جراحات روی بدن شان هنوز هم جسم ضیف شان را ناراحت می سازد، این بانوان مبارز بدون هراس و با احساسات پر شور در جاده های، هر شهرستان فریاد می کشند: ما خواهان عدالت، حق کار و تحصیل، حق شهروندی، مشارکت سیاسی و اجتماعی فعال ، برای زنان افغانستان هستیم ، ما صدای مردم گرسنه هستیم.
گروه متحجر طالبان آنقدر وحشی و زن ستیز اندکه در مقابل هر حرف زن مبارز معترض با شلاق روی شانه اش می زنند ، که داغ آن چندین روز کبود می ماند و درد جان سوزش همیشه حس می گردد . زنان شجاع با اعتراضات شان علیه استبداد گروه طالب نشان دادند که حوصله و پایداری شان نسبت به آقایون بیشتر است. در آغاز اعتراضات توقع شان از آقایون ، چنین می رفت که در کنار شان بایستند ولی بعدها ، نظر به شدت خشونت طالبان بخصوص لت و کوب و زندانی کردن خبرنگاران ، زنان درک کردند که آقایون شدیدا آسیب پذیرند و نباید در کنار شان بایستند بلکه منحیث حمایت گر و کمک کننده زنان ، ازمردان تقاضا کردند که رهنمایی شان بوده و بلند گویی صدا زن افغانستان در بیرون باشند.صدای زن را در مدیا، و فضای مجازی همرسانی کنند و از توهین و تحقیر علیه زنان معترض دست بردارند.
با خشونت بیشتر گروه طالبان حرکت جنبش زنان نیز بیشتر شده رفت با وجود اینکه تلاش برای از هم پاشی آن می رفت ولی از هم نپاشید.این اعتراضات و دادخواهی در موقعیت های مختلف شهر بعد از هر پراگندگی موقت دوباره بر پا می گردید. برعکس، خشونت ، فشار و محدودیت طالبان ، سبب گستردگی بیشتری مقامت زنان می شد. با تشکیل گروپ های واتسپی و مسنجری اعتراضات بانوان از شهر هرات و کابل بیرون شد و در شهرستان های دیگر افغانستان، با ایجاد تیم های زنان معترض ، دامنه این اعتراضات از لحاظ کمی و کیفی معترضین در اکثر نقاط افغانستان وسعت قابل ملاحظه ای پیدا کرد.
حدود ۹ و یا بیشتر گروپهای اعتراضی از زنان در حال حاضر در جنبش زنان مبارز افغانستان سهیم اند ، که اکثر این گروپ ها مستقل اند ، گروپ های مستقل توانسته اند که استقلال خود را حفظ کرده و نمی خواهند که با کمک های بیرونی موقف شان میان مردم و بخصوص زنان افغانستان جریحه دار گردد . و گروپ های معترض دیگری نیز اینجا و آنجا دیده می شوند که آن گروپ ها پروژه ای اند و ارتباطات خارجی، و سیاسی دارند .
آنجای ایکه اعتراض است، سرکوب و اختناق و ترور نیز وجود دارد. رژیم فاشیستی گروه طالبان، که با تجارب بیست ساله از تاکتیک های استخباراتی آی-آس -آی، برخوردار گردیداند و با همکاری مستقیم این دستگاه جهنمی از مردم افغانستان و بخصوص زنان افغان انتقام می گیرند، برای خنثی سازی اعتراضات زنان، نخست از زنان برقه پوش که اکثر شان مردان برقه پوش بودند استفاده کرد. آنها را با شعار های اسلامی و خلاف دموکراسی، به جاده ها سرازیر ساخت، که این شیوه ای کارشان ساز گار نه افتاد. طالبان برای ترساندن زنان از فیر های هوایی استفاده کردند و روی جاده پیش پای زنان معترض فیر نمودند، که سبب زخمی شدن عده از زنان شهیم و مبارز گردید ولی هراسی در دل شان جاه نگرفت و به اعتراض شان ادامه دادند. طالبان برای حذف و انکار زنان برچسپ های گوناگون برپیشانی اعتراض کنندگان می زنند. دختران معترض را در شهرهای مزار و هرات در خفا ترور نمودند تا ترس و دلهره در بین شان ایجاد کنند. در این آواخر به بازداشت و زندانی ساختن دختر خانما شروع کردند. تمنا زریاب پروانی و سه خواهرش ( زرمینه ، شفیقه، و کریمه)، پروانه ابراهیم خیل، عالیه عزیزی، و ... بازداشتی های اند ، صدای رهایی شان را از زندان طالبان ، بانو «هدا خموش» از تریبیون نشست ناروی ، به گوش جهانیان رسانید، ولی چون طالبان گوش شنوا ندارند ، از زندانی شدن بانوان انکار ورزیدند.
هدف گروه طالبان از دستگیری و بازداشت معترضین زن چیست؟ با این تیر که آخرین تیر نخواهد بود گروه طالبان می کوشند صف مبارزه زنان مبارز را بشکنند. آنها با شناخت که از سنت و فرهنگ مروج در افغانستان دارند، و بخصوص اینکه هرگاه دخترخانمی در چنگال اهریمن مرد بافتد، برای خانواده او ننگ و عار شمرده می شود. پدر، برادر و شوهری زن زندانی شده ، این عمل را آبرو ریزی ، توهین و تحقیر به خانواده خود می پندارند ، و برای حفظ آبرو و ناموس شان می کوشند و برای حفظ آبرو خود و فامیل شان از کشتن دختر ، خانم و یا خواهر شان دریغ نمی ورزند.
قرار ایکه روایت ها نشان میدهند، طالبان با همدستی آی-اس- آی ، خانواده ها ومردم را می ترسانند. آوازه های را پخش می کنند که بالای دختران بازداشت شده در زندان چه صورت گرفته است. در مساجد تبلیغ می کنند که اگر دختر، خانم ویا خواهر معترض تان را مانع رفتن به مظاهرات نشوید چنان بلای را، بالای تان نازل کنیم که در عمر تان ندیده باشید. این پروپاگند های طالبان و طرفداران شان و تبلیغ چی های آی-اس-آی ، سبب گردیده که والدین، دختر های شان را از رفتن و سهم گرفتن در مظاهرات مانع شوند، دکانداران به معترضین زن یا سودا نمی دهند و یا آنها را فورا از دکان خارج می کنند. خواهر خوانده های و اقوام زن معترض از نشست و برخواست از او دوری می جویند. تکسی درایور ها آنها را در موتر هایشان نمی برند. این برخورد ها ، روان بعضی زنان معترض را مخدوش ساخته و با خود فکر می کنند که با این عمل شان سبب بد نامی پدر، مادر ، خواهر، خانواده، قوم، کوچگی و هشهری ... خود گردیده اند، و آهسته آهسته از اعتراض دست کشیده و کنار می روند.
چگونه این ترسی که با عث روی گردانی مردم از زنان مبارز می شود را از بین برد، تا از اعتراض کنندگان متنفر نه شوند؟
ادامه دارد
از منابع که در این نوشته استفاده گردیده است:
«جایگاه زن در اسلام تا چه اندازه است؟» ( مجموعه متفرقه دینی) « بیتوبه» ( ایرانی)
« رویارویی با طالبان» روزنامه صبح کابل نویسنده : ناظر شهیر
روایت های بانوان ، اشتراک کننده در اعتراضات ضد طالبان ، در زوم « گرو پ گفتمان...»
محمد طاهر
امریکا ، ۳۱ جنوری ۲۰۲۲