اثر پژوهشی نویسنده و مورخ گرامی نصیرمهرین، «نیم نگاهی به تاریخ شکنجه در افغانستان»، به تازه گی به وسیلۀ انتشارات شاهمامه با زیور طبع آراسته گردیده است. این اثر مستند بر روایاتی از منابع قابل اعتماد و چشمدیدهای بسیاری از شاهدان عینی و نیز آن هایی است که خود مورد آزار و اذیت شکنجه آمیز قرار گرفته اند.
گرچه برای تاریخ نویسان و پژوهشگرانی که درعرصه بکاربرد شکنجه به وسیلۀ دولت ها تحقیق می نمایند می شود گفت که صفحات تاریخ کشور ما انبوهی از فاکت ها و حقایق را در اختیار شان قرار می دهد، اما گرد آوری و مستند سازی آن در یک کتاب ابتکار سزاوار تحسین فراوان است. یک نگاه اجمالی به منابع و ماًخذی که به آن ها استناد گردیده کافیست تا دریابیم که مولف زحمات بسیاری را در تدوین و نگارش این اثر متقبل گردیده است.
می دانیم که یکـی از مـوارد صریـح نقـض حقـوق بشـر به وسـیله ی دولـت ها توسـل به شـکنجه در زندان هاسـت و با تاسف که در کشور ما کمتر دولتی وجود داشته که به شکنجه متوسل نشده باشد. اما در سه دورۀ تاریک، وحشیانه ترین اشکال قرون وسطایی آن بکار برده شد: دورۀ امیر عبدالرحمن خان، نادرشاه و برادرش هاشم خان، و دورۀ حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان.
از شاخص های اساسی این سه دوره، افزون بر اشکال وحشیانۀ قرون وسطایی شکنجه، تهمت زنی ها و سرایت دادن «جرم» متهم به اعضای خانواده، بسته گان و حتی دوستان شان نیز است. یعنی که حاکمیت های این دوره ها نه تنها به شکنجۀ جسمی مخالف شان مبادرت ورزیده اند، بلکه شخصیت اجتماعی آن ها را نیز نشانه گرفته و با تهمت زدن هایی با نام جاسوس و خائن در پی بدنام سازی شان بوده اند. در موارد بسیاری هم پای اعضای خانواده زندانی و دوستان و خویشاوندان را هم به زندان و شکنجه کشانیده اند. به گونۀ مثال، با قتل نادرشاه به وسیلۀ عبدالخالق، اعضای خانواده به شمول کودکان، خویشاوندان، دوستان و رفقایش نیز وحشیانه شکنجه شدند و آخرالامر اعدام گردیدند. و یا با قتل غلام نبی خان چرخی، بزرگسالان دیگر خانواده زندانی شدند و اطفال شان از رفتن به مکتب منع شدند. به همین ترتیب در دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان شاهد بودیم که در موارد بسیاری اعضای خانوادۀ مخالف سیاسی شان را نیز دستگیر و شکنجه کرده اند.
من که خود مدتی را در زندان سپری کرده ام و اشکال بسیاری از شکنجه ها را تجربه کرده ام، به خوبی می دانم که شکنجه تا چه حدی اثرات ناگوار بر روح و روان آدمی بر جا می گذارد. بیان میزان درد شکنجه دشوار است و نمی توان احساس آن را به خواننده و یا شنونده یی که آن را تجربه نکرده است منتقل کرد. امـا، شکنجه دیده هـا میداننـد کـه تا چـه حـدی تحمل آن طاقت فرساسـت.
خوشبختانه، در بسا از کشورهای جهان، شکنجه، با تصویب قوانین منع آن، کاهش چشمگیری یافته است. درکشورما، اما تا تصویب قوانین و منع کامل شکنجه فاصلۀ بسیاری دیده می شود.
این کتاب با همۀ خوبی هایش عیبی نیز دارد که جاهایی از آن دارای اشتباهات تایپی است که امیدوارم در چاپ های بعدی اصلاح گردد.
برای مورخ و نویسندۀ گرامی، نصیر مهرین، موفقیت های بیشتر آرزو می نمایم و به دوستداران کتاب و تاریخ، مطالعۀ این کتاب را توصیه می نمایم.