در ۱۹۵۷ میلادی ربانی در دانشگاه شرعیات کابل همراه دیگر استادان آن دانشگاه نظیر استاد غلام محمد نیازی، سید محمد موسی توانا، وفی الله سمیعی (آخرین وزیرعدلیهٔ حکومت ظاهرشاه)، استاد محمد فاضل، عبدالعزیز فروغ، سید احمد ترجمان و هدایت، « نهضت جوانان مسلمان» را تأسیس نمودند.
درسال ۱۳۵۱ خورشیدی که با استعفای غلام محمد نیازی از رهبری، استاد ربانی رهبری آن نهضت را با نام « جمعیت اسلامی افغانستان » به دوش میگیرد.
برخی ازاعضای جمعت اسلامی ربانی را یک لیبرال میدانند. این موضوع در مضمونی که به روز نامه « ۸ صبح» ۲۴ قوس ۱۳۹۵ در باره خانم فاطمه ربانی، دختر برهانالدین ربانی دریک مجلهی امریکایی با صورت آرایش کرده و سربرهنه، چاپ شده بود، درشبکههای اجتماعی خیلی بازتاب یافت. درعین زمان شبکه بیبیسی فارسی ضمن مصاحبه ی از خانم ربانی که گفته بود: «مگر پدرم برای آزادی بیان، حقوق زن نجنگید؟». نه تنها خانم ربانی فکر میکند پدرش یک لیبرال بود بلکه بسیاری از اعضای جمعیت اسلامی و متاسفانه برخی از تحصیل کرده گان افغانستان بدین فکراند که ربانی یک لیبرال بوده است. برهانالدین ربانی از بنیانگذاران جریان اسلام گرایی افغانستان و شیفته افکار سید قطب بود.
( جاهلیت و حاکمیت) دو مفهوم کلیدی است که سید قطب در محورآن ها تقریبآ مانیفست خود را به ( که مانیفست تروریست ها است) نسل بعدی، پیروان مدرسه حقانی، بنیادگرایان اسلامی، داعش و طالبان ما اند، ایده پردازی کرده است. تا پیش از سید قطب، "جاهلیت" به روزگار بت پرستی پیش از اسلام در شبه جزیره عربستان که دارای شاخص های فرهنگی و ارزشی خاصی بود اطلاق میشد. اما سید قطب این مفهوم را درازتر ساخت و به معنای انحراف از اسلام، چه این انحراف مربوط به پیش از اسلام باشد یا پس از اسلام، به کار برد.
امروزطالبان افغانستان در جلوه دادن وضع کنونی جامعه افغانستان به ویژه درقسمت زنها پیرومکتب سید قطب و مدرسه حقانی به زشت و تاریک ترین وضع غلو می کنند.اعمال خشونتی که امروز طالبان درافغانستان علیه زنها اجرا می کنند، ظلمانی تر و نامطلوب تر از دوران جاهلیت قبل ازاسلام است.
رییسجمهور پیشین افغانستان، برهانالدین ربانی و آقای عبدربالرسول سیاف، در دهه هشتاد با رهبر تروریست ها اسامه بنلادن هم دوست بودند. اینطور نبود که اینها از همان آغاز دشمن بوده باشند. اسامه بنلادن در ماه می سال ۱۹۹۶ در زمان ریاستجمهوری برهانالدین ربانی، با طیاره شرکت هوایی آریانا، از خرطوم پایتخت سودان به جلالآباد آمد. روایت مشهور این است که فرماندهان طالبان، پس از تسخیر شهر جلالآباد به بنلادن گفتند که اگر میخواهد به کابل نزد دوستانش برود، آنان حاضراند او را همکاری کنند. اما بنلادن کابل نیامد و همان جا نزد طالبان ماند. این ها واقعیت های تاریخی اند. کسی نمیتواند این واقعیت ها را انکار کند.
جمیعت اسلامی، حزب اسلامی، تمام احزاب و گروه های مذهبی سنی و شیعه افغانستان وسیله ی خوبی برای سیاست های امپریالیستی در چهل سال اخیر در افغانستان بودند.
ادامه دارد