نگاهی به پسمنظر تاریخی سازمان سازا «سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان».
نوشتهای جناب؛ ظهورالله ظهوری یکی از مؤسسین محفل انتظار و اعضای ارشد سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان (سازا) را در 293 صفحه ترتیب شده، مطالعه نمودم. اکثریت موارد مهم که ارتباط به کارنامههای سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان (سازا) میگیرد تا اکنون کتبی و به شکل کتاب تدوین نشدهبود.
جناب؛ ظهورالله ظهوری در اثرش به شکل کتاب آوردهاست. این کارشان ستودنیاست. در نگاهی پسمنظر تاریخی سازمان سازا، بخشهای مهمش از قبیل (علل و عوامل انشعاب محمد طاهر بدخشی از جریان جمعیت دموکراتیک
خلق، پایهگذاری محفل انتظار، دلایل طرح مساله ملی، سیاست عدم دنباله، دین اسلام و چگونگی بر خورد با آن، نخستین کنفرانس محفل انتظار، بر قراری تماس با زنده یاد عبدالمجید کلکانی، کنفرانس کندز«کهندژ» سفر مولانا به شهرستان جرم، قیام مسلحانه مولانا بحرالدین باعث و همرزمانش در درواز، پیامدهای قیام درواز، مرگ قربان محمد پساکوهی و آغاز فتنهگریهای اسماعیل اکبر، نخستین رابطه با جنبش آزادیبخش فلسطین، سرنوشت اسناد سازمان انقلابی زحمتکشان، پیشینه نامگذاری سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان، موضعگیری بدخشی و مخالفت کمیته اجراییه با آن، قیام بی تدارک سفزا و آغاز سر کوب سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان، فرار مولانا باعث از شفاخانه علی آباد و گرفتاری رهبری سازا، مخالفت داکتر فیض احمد در جبهه ایتلافی ضد رژیم، تسلیمدهی کندک سر حدی به مجاهدین شاه محمود و باز گشت به کابل، زنده یاد سید شربت باقری، سفر کوشانی به کشم و شهر بزرگ و پیامدهای آن، جنگ کشم، پیامد مذاکرات با حزب دموکراتیک خلق افغانستان، پروتوکول همکاریهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان و س. ا. ز. ا، ایجاد دفتر سازمان و اشتراک در کابینه، جنگ چار ماهه شهر بزرگ و شکست تهاجم احمد شاه مسعود، جنگ بهارک بدخشان و سقوط آن، جنگ تالقان، انشعاب در سازمان، اوضاح حیرتان، سفر به دهلی، استعفای داکتر نجیب و فروپاشی جمهوری افغانستان، انحلال س. ا.ز.ا،) و نیز دیگر موارد، در این کتاب با توضیحات آمدهاست. تا جایکه؛ من در باره تاریخچهای سازمان انقلابی زحمکشتان افغانستان (سازا) مطالعه دارم. سه موضوعی مهم برای ما نسل جوان و تشنهای حقیقت و واقعیتهای چند دهه پسین تاریخ سیاسی کشورمان و منتقدین سازا مهم بود/ یادآوری نشدهاست.
اول_ نشست جبلالسراج و نقش سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان «سازا.»
دو_ چگونگی ربوده، علل و عوامل کشتهشدن سفیر امریکا «آدولف دابز.»
سه_ تاریخ دقیق تاسیس سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان «سازا»، در کدام مکان، تعداد که حضور داشتند و اسم آن تعداد شخصیتهایکه در آن نشست حضور داشتند/ چهاست.
در باره گرفتاری و کشتهشدن «آدولف دابز» سفیر امریکا در کابل آقای؛ صبور الله سیاه سنگ کتاب دارد تحت عنوان (ستاپ) چه بهتر میشد جناب؛ ظهورالله ظهوری در کتابشان یادآوری مینمودن تا دیدگاهشان را میدانستم.
در این کتاب؛ بسیاری از موارد که از ما جوانان و دوستداران راه محمد طاهر بدخشی پنهان شدهبود. یک بخشاش را زنده یاد محبوبالله کوشانی در یک نوشته یکصد و سیو دو صفحهای، تحت عنوان (متن توضیحات محبوبالله کوشانی در باره گذشته سازا طی دیدارها با ما جوانان در (کابل) مکروریان (اول) و (شهرنو) کابل داشتند؛ در نوشتهای یکصدو سیو دو صفحهایاش آوردهاست. جناب دکتر سینا دلیری هم؛ در اثرش تحت عنوان مولانا بحرالدین باعث «سرگذشت اندیشه و کارنامهها» در آن سالهایکه حضور داشته، نیز نقش فعال داشته و در جریان بوده/ آوردهاست و همچنان تعداد دیگری دوستان در مقالاتشان بعض از فعالیتهای سازا و نقش سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان (سازا) را بیان نمودهاند. در صفحات مجازی (فیسبوک) شان و سایت خراسان زمین و همچنان دیگر سایتها موجود است.
جناب؛ ظهورالله ظهوری در کتابش از انشعاب جمعیت دموکراتیک خلق تا انحلال سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان (سازا) در سال 13/14/ 1371خورشیدی، در مزار شریف و بعد از انحلال سازا بخشهای مهم و خودش هم نقش بارز داشتهاست/ آوردهاست.
ایجاب میکند که چند پرسش من؛ «فرزاد مجیدپور» از جناب؛ ظهور الله ظهوری مالک کتاب نگاهی به پسمنظر تاریخی ساز (سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان) داشته باشم تا ذهن من و تعداد بیشمار علاقمندی به راه و رسم شهید بدخشی دارند_روشن گردد.
اول_ شمادرکتابتان در صفحه 16 نوشتید (محمد طاهر بدخشی و هوادارانش، در انشعاب حزب جمعیت دموکراتیق خلق، در این انشعاب در جنای خلق قرار گرفتند.) در صورتیکه؛ من دستنوشت زنده یاد محمد طاهر بدخشی را مطالعه کردم و اکنون در کمپیوترم موجود است. اونجاه صحت داشتنش را در جناح خلق رد میکند. اینجاه_ یکبخش دستنوشت شهید محمد طاهر بدخشی را در باره اختلافات جریان دموکراتیک خلق، مابین نور محمد ترهکی و ببرک کارمل شریک میسازم: «زمانیکه نور احمد نور و داکتر شاهولی، اعضای جدید اصلی کمیته مرکزی شدند در کمیته مرکزی «جمعیت» جبهۀ تازه شگل گرفت. مجالس آشتی به ابتکار اینجانب (بدخشی):
وضع طوری بود، که کمیته مرکزی به استثناء من (بدخشی) متباقی به دو جناح تقسیم گردید. دسته ترهکی را حفیظ الله امین رهبری میکرد و چند جلسه از کدرهای پشتون تشکیل داد و سبب توحش کارمل گردید. پس ازین کارمل از عضویت تمام ارگانهای رهبری جمعیت به استثنایی عضویت (عضو عدی) از «جمعیت» کتبی استعفا داد.
- به دعوت اینجانب (بدخشی) ۱۹ تن اعضای اصلی و علیالبدل کمیته مرکزی در روز ۱۸سنبله ۱۳۴۵خ، درخانه بارق شفعیی درکارته پروان گردهم آمدیم. من (بدخشی) از سلیمان لایق خواستم مجلس را ریاست کند. به خواست اینجانب (بدخشی) هر یک کارمل و ترهکی در چوکی دادگاهی نشستند. بعد از نشستن ترهکی اعتراض کرد که من (ترهکی) منشی اول میباشم، چنین روشی صحیح نیست. برایش گفتم: حالا وقت بحرانی است، حزب از شما و ببرک خان پرسانها دارد؛ لذا شما درجای معمولی نشسته نمیتوانید.
- سپس مضمونی را که قبلاً ترتیب کرده بودم قرائت و پیشنهاد نمودم که قبول استعفا ببرک از دارالانشا کمیته مرکزی و کمیته موقت اجرائیه که در اثر فشار صورت گرفته، درست نبوده و انشعاب را قبل از وقت میآورد اما رد کامل آن هم درست نیست، زیرا اعمالی از او (ببرک) سرزده که جزا را لازم دارد. این پیشنهاد به اتفاق آراء قبول شد و پیشنهاد مذکور باردیگر در جلسه ۴ میزان ۱۳۴۵خ، کمیته مرکزی مطرح گردید.
- در جلسه ۴ میزان ۱۳۴۵خ کمیته مرکزی «جمعیت»، استعفانامۀ کارمل توسط خودش قرائت گردید. از جمله ۱۹ تن اعضای حاضر پلینوم کمیته مرکزی پس از تبادل افکار و شور وغور کافی به اکثریت آراء تصویب کردند: استعفای ببرک (کارمل) از دارالانشاء و کمیته موقت اجرائیه قبول و بحیث عضو دایمی کمیته مرکزی کماکان باقی بماند.
در یکطرف ببرک، کشتمند، شهپر، نور و پنجشیری. در طرف دیگر ترهکی، صالح، من (بدخشی) و شاهولی. وضع با پیوستن پنجشیری (به اثر کوشش میر اکبر و لایق) با ببرک (کارمل) تغییر داد و ببرک را جسور کرد، زیرا دیگر در کمیته مرکزی اکثریت (منشویک شده بود) را به دست آورده بود. ببرک ازین بعد به نمایندگی فرکسیون گپ میزد و من (بدخشی) مخالف ببرک شان بودم اما طرفدار ترهکی هم نبودم.
دو_ شما در کتابتان در صفحه 27، 28 و تعداد دیگر صفحات در باره آقای نورالله تالقانی یادآوری کردید و نیز در یک قسمت صفحه یادآوری نمودید (نور الله تالقانی و نیز بخش اخیر محفل تحت رهبریاش بود از موسسین محفل انتظار نبود.) وقتیکه؛ مرحوم تالقانی بخش اخیر محفل تحت رهبریاش بود و نیز از موسسین محفل انتظار هم نبوده، چگونه شما رهبری بخش اخیر محفل را برایش دادید تا محفل را مدیریت کند؟
سه_ (در سومین کنفرانس سازمان در سنبله 1350در تخار به تعداد پنجاه نفر اعضای رهبری و مهمان گرامی اشتراک داشتند.) اسم آن (مهمان گرامی) چه بود؟
چهارم_ زمانیکه؛ شما برای نخستین بار با مجید کلکانی دیدار داشتید. بعد از دیدارتان در کلکان، به سخن شما بالای دروازه قلعه بالاخانهای قرار داشت. شما را از دروازه خانه به آنجاه رهنمایی کرد. در هنگام صحبتتان، دلیلکه در باره حل مساله ملی حرف نزد و خاموش بود؟_ و نیز شما در صفحه،52 و صفحه، 79 کتابتان آوردید. (در سومین کنفرانس سال 1350 خورشیدی، سازمان در تخار، رابطه کلکانی پس از این کنفرانس با سازمان خیلی صمیمانه گردیده بود و همچنان؛ در صفحه 79 نوشتید: البته این تصامیم با سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) به رهبری شهید عبدالمجید کلکانی که با سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان در یک ائتلاف قرار داشت، یکجا اتخاذ شده بود) مجیدآغا هم پس کنفرانس تخار با سازمان شما (سازا) خیلی صمیمانه گردیده بود و هم؛ در یک ایتلاف قرار داشت، یکجا اتخاذ شده بود. چطور در باره حل مساله خاموش بود و سخن نگفت. میشود که دلایلش را روشن بسازید.؟
پنج_ شما در اثر تان در صفحه 115 در باره فرار مولانا بحرالدین باعث نوشتید (طراح این فرار مولانا تا هنوز زنده است.) میشود بگوید اون طراح فرار مولانا کی است و نیز چگونه بعد از فرار (مولانا بحرالدین باعث) و دو باره افشا شدن؟
شش_ در صفحه 108/ 109 و 110 نگاهی به پسمنظر تاریخی سازا پیرامون تعلیق زنده یاد محمد طاهر بدخشی نوشتید (بیروی اجراییه برای زنده یاد بدخشی سه پیشنهاد را مطرح کرد.
1_ مایل باشد خود را مخفی کند. 2_ سفرات ایران را تایید کند. 3_ خروج از کشور به پاکستان و ایران. در کمیته اجراییه شهید محمد بخش فلک، انجنیر عبدالرشید، محمد رفیع، محمد بشیر بغلانی، زنده یاد محبوبالله کوشانی، ظهورالله ظهوری و شهید دولت محمد شفق ملقب به حکیم داشتند. دو عضو دیگر آن یکی شهید دگروال سید مبین خان افسر قوای هوایی و منشی کمیته بخش افسر و نماینده آن بخش در کمیته اجراییه بود.
شما با تعلیقدادن شادروان بدخشی امروز اکثریت سیاسیون خراسان/افغانستان نسخههایش را تایید میکنند؛ در حقش خیانت نمیدانید؟_ چون زنده یاد بدخشی از شما خفه رفت. اما! بعد از شهادتش از طرحهایش استفاده کردید و میکنید؟ این خودش در حق استادت به قول خودتان «اولین و آخرین» استادت، خیانت بزرگ نیست؟ با رفتن شهید بدخشی به ریاست تالیفو ترجمه، قبلا هم آنجاه کار میکرد. (تعلیقش) دادید و بعدن خودتان با قاتلین زنده یاد بدخشی و بیشتر از سههزار پیرواناش؛ (پروتوکول با حزب دموکراتیک خلق) کردید که پیروزی مجاهدینهم؛ به زودی تحقق میافت. آن هم مجاهدین تاجیک به همکاری تعداد پرچمیهای معروف «تاجیک» و جنرال دوستم «اوزبیک». در اخیر _ داکتر نجیبالله احمدزی هم؛ گرایشش به سمت تبارش بود تا قدرت را تسلیم نماید. خودتان رفتید وزیر و رییس شدید، (کارمند) شدن شهید بدخشی جرم بود. وزیر و ریس شدن خودتان در نظام که رهبرتان و نیز بیشتر از سههزار همرزمانتان را حتی تا دهقانان سازمانتان را اعدام کردند. پروتوکول نمودید؟_ آیا تصمیم کمیته اجراییه در آن موقع (شهید محمد بخش فلک، انجنیر عبدالرشید، محمد رفیع، محمد بشیر بغلانی، زنده یاد محبوبالله کوشانی، ظهورالله ظهوری و شهید دولت محمد شفق ملقب به حکیم داشتند. دو عضو دیگر آن یکی شهید دگروال سید مبین خان) درست و سنجیده بود.
امیدوارم، پیروان راه مکتب زنده یاد محمد طاهر بدخشی، دوستداران مکتب شهید بدخشی و منتقدانش؛ این کتاب را بخوانند. موارد به نقد بود نقد سالم کنند و موارد که به تصحیح بود پیشنهاد نمایند تا در چاپ بعد ی (تصحیح) گردد.