قصه افغانستان اشغال شده من قشر چپی که خود را (روشن فکر) می دانست، عاری از شناخت اجتماعی و فرهنگی جامعه خود بود . ــ ۴ –

واقعيت آشکار آن است که، ما در افغانستان، مشکل خاصی با مسلمانان مؤمن و علاقمند به شرکت در فعاليت های سياسی نداشته ایم ( و هرچه بر سرمان آمده بعد از کوتای خونین ثوربوده).که گروه های اسلامیست ها به کمک حکومت امریکا  و عربستان سعودی و کشورهای همسایه پاکستان، روسیه، ایران به صحنه ی سیاسی افغانستان داخل نمودند .

ولیعهد عربستان سعودی  ضمن مصاحبه ای با (واشنگتن پست) اذعان کرده که تمرکز ریاض روی گسترش وهابیت در جهان به درخواست آمریکا و به منظور مقابله با بلوک شرق در دوره جنگ سرد صورت گرفت. امریکا یکی از متولیان اصلی پدیده طالبان بوده است . گروه افراطی طالبان که در خلال سال های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۱ در افغانستان پدیدار شد، محصول تفرقه و حکومت کن استعمار و جاده صاف کن تجارت و نفوذ آسیا میانه بوده.
اشغال نظامی افغانستان توسط شوروی سابق، و تسلط سیاسی جامعه جهانی به رهبری امریکا، در افغانستان برای قشرچپ، آزمون تلخی بوده است، برعکس نیرو های چپ، در این ایام گروه های مذهبی به حمایت سیاست های استعماری  نخست  و بعد در جمهوری اسلامی روند هويت يابی و صعود خويش به جايگاه قدرت طی کرده اند و اکنون با تحکیم امارت اسلامی به آرزوی دیرینه خود و ویرانی این کشور رسيده اند.
مشکلات سیاسی، اجتماعی و تاریخی قشر روشن فکر دهه چهل افغانستان در این بود، که شناخت کافی و آگاهی سیاسی و اجتماعی از جامعه افغانستان نداشت. قشر چپ نمی دانست که این کشور هنوز وارد عصری ديگر از تاريخ نشده و ساختارها و نهادهای نوينی را برای جامعه خود نيافريده است. گروه های سیاسی دهه چهل، تغیرات و مفاهيم سياسی را بر بنياد تصور سیاسی يک ، رهبر و یا یک گروه کليدی ساخته شده می دیدند. در حالی که ما در افغانستان تاکنون، جنبشى و حزب متشكل، داراى رهبرى، آرمان، اهداف مشخص، استراتژى ، تاكتيك و اعمال جمعى معينی ، نداشتم و ندیدیم.
رهبر پرستی  سیاسی که جریانات چپ ده چهل به دوره آن می چرخید، روش سنتی جوامع عقب مانده است و اين قاعده در جامعه ی ما در مورد کسانی که چشم از جهان فرو می بندند بسیار جالب است، چرا که اگر شخصی در گذشته ـ تا اطلاع ثانوی ـ آدم خوشنامی باشد، گروه های متعددی می کوشند او را انقلابی و بخود نسبت دهند، حتی اگر بهانه شان اين باشد که او روزی از سر کوی آنان گذری داشته است. این بخش تاریک فرهنگ مرده گرایی جامعه دین زده ای افغانستان است .
مخالفان رژيم در افغانستان نه تنها داراى پوزیسیون نبودند، بلكه به شدت مخالف یکدیگر بودند و اکنون هستند، به هم تهمت مى زدنند، اهانت مى‌کردنند، به جاى آنكه وزارت اطلاعات دولت افغانستان آنها را ترور شخصيت كند، اينان خود به نحو بدی همديگر را ترور شخصيت مى کردند. اگر كسى كمى مطرح  می شد، همگى اجماع مى كنند كه او را خراب كنند، اکنون عناصر چپ بیرون مرزی، هيچ عملى جز صدور بيانيه و گرامیداشت ( روز شهدا) و محکوم نمودن یک عده چپ ها از سوى شان صورت نمىگيرد. نه بودجه اى براى عمل دارند و نه وقتى به عمل و اقدام عليه رژيم تروریستی افغانستان اختصاص دهند، و نه بر سر چيزى توافق دارند.
-  آیا حق آن نبود گروه های خارج نشین به دفاع از مبارزه کثرت گرائی، آزادی، دموکراسی  و حقوق مساوی زنهای داخل افغانستان بر می‌خواستند و به شنوندگان افغانستان نشين ، می رساندند که، یکی از دلایل عمده ای ارکان عصر روشنگری و ورود انسان به عصر مدرن، جدائی مذهب از حکومت بوده است که هرگز بدون اين امر زيربنايي نوینی نمی توان ساخت و حقوق طبیعی زنان افغان بر آوره نخواهد شد. شما آیا استعمار و گروه توتالیتر طالب را نا دیده می گیرید؟
امروز درافغانستان ظمی که علیه زنها صورت می گیرد، خاطرات نگین ( غزوه خیبر) را بیاد می آورد، ملیونها وطن یاران بیرون مرزی ما درکشور های زندگی می کنند  که از تاريکی قرون وسطی گذشته اند. به عصری روشنگری رسیده انسان های نوينی بوجود آمدند که از نوع نگرش مذهبی و سنتی بريده اند و به نوع نگرشی روی کرده اند که مدرن خوانده میشود. که امید به قدرت خود باور داشته باشند. ( ادامه دارد)
 

اخبار روز

02 جدی 1403

BBC ‮فارسی - BBC News فارسی BBC ‮فارسی

کتاب ها