چشم پوشی چنین غرض ورزان "تاریخ نویس" ازواقعیت های تاریخی به این می ماند که ما افغانها تاریخ "پارس" قدیم را به فراموشی سپرده تنها سال ۱۹۳۵میلادی را مبدۀ تاریخ ایران بنامیم، یعنی همان سالی که اسم سرزمین پارس به ( ایران) تعویض گردید. پس باید به این گروه بیخبر یا غرض ورز خاطرنشان ساخت که اگراسم "افغانستان" متعلق به تاریخ و تحولات سیاسی معاصر (۱۷۵۷م) میباشد، موجودیت سیاسی این سرزمین کهن، ریشه درعمق
این کتاب رامی توانید از همین سایت دانلود کنید
شناسنامه
نام کتاب : افغانستان ازنخستین جمهوریت تا دومین امارت
نویسنده : کریم پیکار پامیر
ناشر : انجمن دانش درکانادا
طرح پشتی : داکترثنا نیکپی
تیراژ : یکهزارجلد
سال طبع : ۱۴۰۰ خورشیدی
محل طبع : شهر تورنتو - کانادا
ازانتشارات انجمن دانش درکانادا
سال ۱ ۱۴۰خورشیدی- تورنتو
پیشگفتار
جغرافیای افغانستان همانطور که مهد تمدنهای مختلف بشری درمسیرتاریخ بوده، سرزمین رویداد ها و حادثه های سیاسی، نظامی و فرهنگی بسیاری نیز بوده است. هرچند معاندان، بویژه عده یی به اصطلاح مؤرخان استعماری و نویسنده گان درمنطقه، کوشیده و میکوشند تا افغانستان را کشوری "نوبنیاد" و بی ریشه معرفی نمایند، اما این " مؤرخان" و قلم بدستان، درواقع، سیاسیون غرض ورزی اند که میخواهند آفتاب جهانتاب را با دو انگشت کوچک خویش پنهان نگهدارند.
چشم پوشی چنین غرض ورزان "تاریخ نویس" ازواقعیت های تاریخی به این می ماند که ما افغانها تاریخ "پارس" قدیم را به فراموشی سپرده تنها سال ۱۹۳۵میلادی را مبدۀ تاریخ ایران بنامیم، یعنی همان سالی که اسم سرزمین پارس به ( ایران) تعویض گردید. پس باید به این گروه بیخبر یا غرض ورز خاطرنشان ساخت که اگراسم "افغانستان" متعلق به تاریخ و تحولات سیاسی معاصر (۱۷۵۷م) میباشد، موجودیت سیاسی این سرزمین کهن، ریشه درعمق تاریخ داشته لااقل نام و نشان آن تا روزگاران آریانای قدیم پیشدادیان، هخامنشیان و خراسان بزرگ به روشنی سراغ میگردد. به هرحال، آنچه در لابه لای اثر حاضرمطرح میشود، همانا رویداد های دهه های اخیر تاریخ افغانستان است که تحت عنوان " افغانستان ازنخستین جمهوریت تا برگشت امارت طالبان " بگونۀ بسیار فشرده برای خواننده گان ارجمند تقدیم میگردد. البته قبل از نگارش این اثر، جریانات تاریخی یکنیم هزار سالۀ این مرزو بوم را بازهم بگونۀ بسیار فشرده درپنجصد وسی وپنج صفحه تحت عنوان "تاریخ مختصر سیاسی افغانستان – ازحاکمیت امویان تا تأسیس جمهوریت" نگاشته و به طبع رسانیده ام که متن کامل آن در وبسایت "گفتمان دموکراسی افغانستان" موجود است.
افغانستان درپایان دورۀ سلطنت چهل سالۀ محمد ظاهرشاه و درنتیجۀ کودتای سپید به رهبری محمد داوود پسرعم شاه مذکور(۱۳۵۲خورشیدی و سال ۱۹۷۳م) وارد مراحل تکان دهندۀ سیاسی، نظامی و اجتماعی گردید و این دگردیسی های خونین تاهمین اکنون که این سطور رقم زده میشوند، متأسفانه ادامه دارند.
تغییرنظام سلطنت به نظام جمهوری، آنهم برای نخستین باردرتاریخ کشور، هم مورد استقبال مردم افغانستان قرارگرفت و هم ازنظرمراحل تکاملی تاریخ وسیاست، یک گام به پیش تلقی میشد و اما چنانکه درصفحات بعدی توضیح داده ایم، مؤسس نظام جمهوری (محمدداوود) نتوانست با درک دقیق و اصولی خواستها و خصلت های مردم و درپرتو هشیاری و خرد ورزی لازم سیاسی و دپلوماتیک به مملکت داری بپردازد. روی همین دلایل بود که روز تا روز نارضائیتی های شهروندان کشور اوج گرفت، احزاب و تشکلات مخفی و علنی دست بکارشدند، مقام های استخبارات شوروی دیروز درتار و پود هستی ملی ما ماهرانه لانه کردند و موازی بدان، حکومت مداران پاکستانی که در صدد استفاده جویی های سیاسی ازاوضاع ناهنجارافغانستان بودند، نیز بیشترازپیش دست بکار شده علیه نظام جمهوری برنامه ریزی نمودند.
یعنی نظام جمهوری درعین وقت ازچند سوراخ گزیده شد: اوجگیری نارضائیتی های عامه و فعالیتهای تخریبابی تشکلات سیاسی، بویژه "حزب دموکراتیک خلق افغانستان" درداخل و شبکه های استخبارات قدرتمند شوروی دیروز و استخبارات نظامی پاکستان (آی.اس.آی) از آن سوی مرزهای کشور.این نکته را نیز باید گفت که هرچند داوود خان با همکاری نظامیان مربوط به حزب دموکراتیک خلق (جناح پرچم) دست به کودتا علیه سلطنت محمد ظاهرشاه زد (۱۹۷۳م) و تا مدتی از همنوایی های سیاسی – تبلیغاتی آنها بهره جُست، ولی بعداً روابط رییس جمهور با کادرهای "پرچم" و مقام های شوروی برهم خورد که توضیحات لازم درمتن این اثرارائه شده است.
و اما عجالتاً میپردازم به این نکته که چگونه عاقبت، تخریبات درونی و بیرونی علیه نظام برسر اقتدا ر کارگرافتاد و زمینۀ یک کودتای خونین نظامی دیگر را مهیا نمود. پیامد کودتای دوم علیه نظام جمهوری که توسط منسوبین نظامی "حزب دموکراتیک خلق" صورت گرفت، عبارت بود از یک رژیم ظاهراً دموکراتیک، ولی ذاتاً خشن، استبدادی، وابسته و متعصب که با تمام سختگیری و خونریزی و اختناق شدید سیاسی، جمعاً به شمول اشغال نظامی ده سالۀ کشورتوسط قشون شوروی، مدت پانزده سال (۱۹۷۷-۱۹۹۲م )را احتوا نمود. در درازنای این مدت، نظر به یک احصائیۀ تخمینی، به تعداد بیشتر از دوملیون انسان این سرزمین بکام مرگ و نیستی فرو رفتند، بنیاد اقتصادی مملکت به نابودی کشانیده شد، حدود پنج ملیون نفر به کشورهای همسایه و غیرهمسایه آواره و سرگردان شدند، بیگانه های مغرض اعم از کشورهای منطقه و جهان درتعیین سرنوشت ملی ما دست دراز یافتند، رهبران و حکومت های دست نشانده و بی اراده بر این سرزمین و اهالی آن تحمیل گردیدند، بیماری تعصبات قومی و زبانی و محلی و ... دامن زده شد و بالاخره فقر مزمن و لاعلاج اقتصادی و حتا فرهنگی دامنگیر باشنده های سراسر افغانستان گردید.
این تنها نبود. بیماری شدیداً دردناک و علاج ناپذیردیگری که دراین خطۀ جنگزده شیوع یافت که عبارت از" فندمنتلیسم" یا عقبگرایی فکری و مذهبی و درنهایت، اندیشه های قیرگون ضد ترقی، ضد علم و پیشرفت و ضد حقوق انسان از سه جهت (سلفیسم – دیوبندیسم و خمینسم) یا دریک کلمه، اسلام سیاسی میباشد که با سخت جانی تمام دامن افکارواندیشۀ اهالی افغانستان را چسبیده و به آسانی رها نخواهدکرد.
کشت وسیع کوکنار، تولید، قاچاق و استفاده ازاین مادۀ زهرآگین، بیماری دیگری است که درسالهای پسین گریبان دهقانان و جوانان ما را گرفته است . به منظورآنکه خوانندۀ این اثربداند که واقعاً ازچه زمانی ترویج کشت کوکنار و استفاده ازان درافغانستان به حمایت خارجی ها آغازشد، اینک پاراگرافی ازیک مقالۀ تحت عنوان " مستطیل شیطانی آی.اس.آی – سی.آی.ای- ام.آی -۶" راکه درسال ۲۰۱۳م د ر
یکی از نشریه های انترنتی برون مرزی به نشررسید، دراینجا درج میکنیم: "... الکساندر دی میرانژ رییس سازمان استخبارات خارجی فرانسه طی ملاقات رسمی با ریگان {رییس جمهوروقت امریکا} می پرسد: آقای رییس جمهور! آیا میتوانم بپرسم که با اشیای ضبط شده ازطرف مؤسسات مربوط به مبارزه با مواد مخدر چه میکنید؟! ریگان پاسخ میدهد: بصورت دقیق نمیدانم که با آنها چه میشود، ولی حدس میزنم که باید زیرمراقبت شدید به آتش کشیده شود. دی میرانژ میگوید: آقای رییس جمهور! این یک اشتباه است که شما مرتکب میشوید. ضبط آن چیزها برای من قابل فهم است، ولی سوختاندن آن برایم قابل فهم نیست. من پیشنهاد مینمایم که یک قسمت این مواد را به اردوگاه های شوروی ها به افغانستان بفرستید تا ازاین طریق نیروی رزمی سربازان ارتش سرخ را به تحلیل برید. آیا این، همان شیوه ای نیست که مقاومت ملی ویتنام علیه ارتش شما استفاده کرد ومعنویات آنرا به زمین کوفت؟ من پیشنهاد میکنم بخش باقیماندۀ آنرا دربازارهای جهانی بفروش رسانید تا مصارف جهاد افغانستان را تأمین نماید. ریگان بافریاد بلند میگوید: من تاهنوزچنین اندیشۀ بلند وپیشنهاد مهم را ازهیچکس نشنیده ام وبا هدایت به ولیام کیسی رییس سی.آی. ای، خواستارهرچه عاجل تطبیق نظریۀ دی میرانژ درافغانستان شد..."
اینست که ازسالهای جهاد ضد قشون شوروی تاکنون، نه تنها افغانستان مرکز تولید جهانی کوکنارشناخته شد، بلکه نظربه احصائیه های منتشرشده، به تعداد بیشترازپنج ملیون شهروند این کشور، معتاد به این مواد کشنده شده اند. منبع دیگراعتیاد جوانان افغانستان به مواد مخدر، قلمرو ایران بحساب میرود. زیرا مهاجرت، بی سرنوشتی و تبعات آن موجب گردید تا افغانهای پناهنده به آسانی دچارچنین بلای خانه خرابکن گردند.
اکنون که گروه طالبان پس از بیست سال تقلا های خونین، مجدداً به قدرت سیاسی افغانستان برگشته اند، (یا بهتراست بگوییم برگردانیده شده اند)، لازم می افتد همانسان که پیرامون سایرجریانات نا هنجار پس ازسقوط نخستین نظام جمهوری سخن گفتیم، واقعیت های تلخ این تحول منفی سیاسی را نیز درلا به لای این اثر، تاحدودی شرح دهیم.
باید خدمت خواننده های ارجمند عرض کنم که موضوعات و رویداد های بسیاری ظرف چهاردهه (ازنخستین نظام جمهوری تا برگشت امارت اسلامی طالبان ) درافغانستان و منطقه بوقوع پیوست، اما خواستم فشردۀ همۀ مسایل را درصفحات محدود همین اثربگنجانم.
امید وارم مطالب مندرج اثرحاضر، علی رغم مختصر بودنش بتواند تا حدودی گویای رُخداد های بیشتر از چهاردهۀ پسین در افغانستان گردد.
ک. پیکار پامیر
تورنتو
سال ۱۴۰۱ خورشیدی