ميلان هاونر" يکتن از محققين انستيتوت تاريخی آلمان در لندن راجع به موقعيت و اهميت افغانستان مينويسد که « از زاویه آسیایی، افغانستان به راحتی می تواند به عنوان مرکز جهان خارج از اروپا انتخاب شود. این منطقه در تقاطع سه منطقه جغرافیایی مختلف، شرق میانه، آسیای مرکزی و آسیای جنوبی قرار دارد، به اندازۀ که با سه منطقه فرهنگی مختلف، جهان اسلام، فرهنگ هندو و نفوذ چین هم مرز است .
از نقطه نظر سیاسی، تا جنگ جهانی دوم، افغانستان به حيث یک کشور حائلی ظاهر می شد که بین دو قدرت بزرگ، امپراتوری روسیه از شمال غرب آسیای مرکزی، و امپراتوری بریتانیا که از یخچال های طبیعی هند محافظت می کرد، قرار داشت». (Milan Hauner, The Soviet Threat to Afghanistan and India 19 3 8-1940).
در آستانۀ جنگ جهانی دوم، مانند جنگ جهانی اول ، افغانستان يکبار ديگر،با وجوديکه درگیر جنگ نبود، برای چندین ماه در مرکز توجه قدرتهای بزرگی مانند بریتانیا، روسیه و آلمان قرار داشت.
شباهت زياد دو جنگ جهانی برای افغانستان
اسناد متعدد از آرشيف های انگلستان، روسيه و آلمان نشان ميدهند که هردو جنگ جهانی اول و دوم برای افغانستان شباهت زيادی داشتند:
- در هردو جنگ جهانی افغانستان در محراق توجه قدرتهای بزرگ قرار داشت.
- در آستانه هردو جنگ جهانی گرچه آلمانی ها مؤفق نشدند تااقوام پشتون سرحد آزاد را به قيام و حکام افغانستان رابه جنگ عليه انگليس ها تحريک نمايند، توانستند درد سر بزرگی را برای انگليس هابیافرینند و بخش بزرگی از نیروهای آن را برای حفظ ماتقدم در این منطقه سرحدی میان هند بریتانوی و افغانستان سرگرم نگهدارند.
- در هردو جنگ، علاوه برنفرت مردم عادی از انگليس ها، بخشی از دستگاه سلطنت و اعضای خاندان سلطنتی به طرفداری از آلمان از جنگ با انگلیس و روسیه حمایت میکردند.
- دستگاه حاکم در هردو جنگ به نفع انگليس ها به اصطلاح سياست بيطرفی در جنگ را اعلام کردند. البته اردوی افغانستان توانمندی شرکت در جنگ را نداشت، لذابيطرفی به معنی خودداری از داخل شدن در جنگ نبوده، بلکه هدف همکاری نکردن با رقبای انگليس و تلاش برای جلوگيری از قيام افغان ها و اقوام پشتون سرحد آزاد عليه انگليس ها بود.
- در هردو مورد زمامداران کشور (امير حبيب الله خان و هاشم خان صدراعظم) بر علاوه گفتگوهای رسمی، گفتگوهای مخفيانه و سری هم با آلمانی ها انجام میدادند.
- در دوران هردو جنگ زمامداران کشور از ترس احساسات آزادی خواهی و خشم ملت جرگه هايی از اعیان ملت و اراکین دولتی را تشکیل داده و رای بيطرفی کشور را از لويه جرگه های مذکور بدست آوردند.
- در هردو مورد افغانستان نتوانست از چانس و فرصت بدست آوردن امتيازات ملی بيشتر مانند استقلال سياسی کشور و بدست آوردن دوبارۀ مناطق جدا شده از خاک کشور يا حد اقل امتياز راه يافتن به يکی از بنادر بحر هند استفاده کند.
- در هردو جنگ زمامداران به عوض منافع ملی کشور از انگليس ها معاش مستمری و پول نقد (رشوه و حق السکوت) گرفتند.
- پیامد هردو جنگ باعث تقویت روحیه ضدانگلیسی و استقلالطلبی در کشور شد.
پاليسی خارجی و دپلوماسی رژيم خاندانی
افغانستان بعد از کسب استقلال کامل از انگليس ها، در دورۀ کوتاه ولی پربار ده سالۀ امانی، با ايجاد يک ديپلوماسی نوين و مستقل ،در عرصۀ سیاست خارجی گامهای متينی را در راه توسعه تعاملات بینالمللی و حفظ توازن و تعادل در روابط خارجی برداشته بود، که هدف آن بهرهبرداری از رقابت های انگلیس و شوروی، مراودات و همکاری با تعدادی از کشورهای اروپایی، بخصوص آلمان، و اتخاذ سیاست بیطرفی به نفع تحکیم استقلال و توسعه کشور بود. اوج تمثیل اين سیاست خارجی مستقل و دیپلماسی فعال دورۀ امانی را ميتوان در دوران سفرهای غازی امان الله خان به کشور های اروپايی، مصر، ایران، اتحاد جماهیر شوروی و ترکیه مشاهده کرد.
با رويکار آمدن رژيم خاندانی نادرشاه، با وجود ادعای سياست بی طرفی، برای حفظ قدرت خاندان حاکم، يک ذهنیت دیپلماسی محافظهکاری به بار آمدکه زیادتر در سایه بازی کشورهای دیگر عمل میکرد. درين قسمت بصورت فشرده به روابط خارجی افغانستان با کشور های همسايه و قدرت های بزرگ روسيه، بريتانيا و آلمان نازی اشاره نموده و نوسانات اين سياست را در مراحل مختلف جنگ جهانی دوم مثلا مرحلۀ ترس از تهديد و هجوم روسيه بر افغانستان و هند بريتانوی، مرحلۀ سقوط فرانسه و پیشرفت قوای آلمان نازی و اشغال ايران توسط قوای متفقين مطالعه ميکنيم.
مناسبات با دولت ايران
حکومت هاشم خان برای ثبات رژيم وحفظ حکومت خانواده اش بايد خود را از کشمکش های خارجی فارغ البال ميساخت تا بتواند با خاطر آسوده به از بین بردن همه مخالفان ، خاموش ساختن آتش نا امنی ها و سرکوبی قيام های داخلی بپردازد.
در راستای تلاش برای فراغت از جنجالهای خارجی يکی از اقدامات هاشم خان هم معاملۀ گذشتن از حق آب هيرمند به ايران بود. طی قراردادی که بتاريخ ۶ ماه دلو سال ۱۳۱۷ ( ۱۹۳۸ م) توسط باقر كاظمی سفير ايران در كابل و علیمحمدخان وزير امور خارجه رژيم خاندانی به امضا رسيد، به جای يک ثلث آب دريای هيرمند که سی سال پيش هيئت بريتانوی تعين کرده بود، نه تنها پنجاه فيصد از آب در نقطۀ بند کمال خان به ايران تعلق گرفت، بلکه رژيم خاندانی تعهد نمود تا از هر اقدامی که موجب کسر سهميۀ ايران گردد، در داخل کشور خودداری کند.
به پنج ماده از ۱۶ مادۀ اين «قرارداد تقسيم آب رود هيرمند بين دولت شاهنشاهی ايران و دولت پادشاهی افغانستان » توجه کنيد:
ماده اول - دولتين ايران و افغانستان موافقت مینمايند كه همهساله هر مقدار آب رودخانه هيرمند كه به بند كمالخان ميرسد بين ايران و افغانستان از بندكمالخان به بعد بالمناصفه تقسيم شود.
ماده دوم - برای آنكه از ده چهار برجك الی بند كمالخان زائد بر مقدار آبی كه فعلاً برده میشود مصرف نگردد دولت افغانستان تعهد میكند كه در فاصله مزبور علاوه بر انهاری كه جاری بوده و هست نهر ديگری احداث و حتی تعمير ننمايد.
ماده سوم - مأمورين و ميرابهای مجاز طرفين متفقاً همهساله در فصل پاييز مقدار آبی را كه در بند كمالخان ميرسد تعيين میكنند و از بند كمالخان تا سيخسر مقدار آبی كه هر يك از طرفين به وسيله انهار منشعبه از هيرمند میبرند معلوم مینمايند و در سهم طرفين محسوب میدارند به قسمی كه اين دو سهم متساوی باشد.
صورت تقسيمات و اسامی انهار و مقدار آب هر يك از انهار طرفين را پس از تشخيص به يكديگر ابلاغ خواهند نمود اگر بعد از اين تغييری در صورتهای مزبور لازم شود كه بخواهند در يكجا اضافه و در عوض جای ديگر كسر كنند به يكديگر اطلاع خواهند داد.
ماده چهارم - دستگاهها و ادوات لازمه برای تعیین مقدار آب رودخانه و انهار طرفین را مأمورین فنی ایران و افغانستان به خرج دولتین بالمناصفه تهیه کرده ودر محلهای مناسب از بندر کمالخان به بعد نصب نموده و در صورت لزوم مجرای رودخانه را نیز از بند کوهک الی سیخسر تنظیم مینمایند.
ماده پنجم - برای اینکه تقسیم و تنظیم آب رودخانه هیرمند از بند کمالخان به وجه عادلانه که منظور این قرارداد است صورت گیرد مأمورین فنی طرفین درنقاطی که مناسب بدانند در خاکهای خود مقسمهای دائمیخواهند ساخت و مخارج ساختن این مقسمها را طرفین متعاهدین بعد از حصول توافق نظر یکدیگر در طرح آن به تناسب مقدار آبی که میبرند عهدهدار خواهند بود. (قوانین مرزی و منطقهای ایران مصوب مجلس شورای ملی - قانون تصویب قرارداد تقسیم آب رود هیرمند منعقده بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت پادشاهی افغانستان، تاریخ تصویب 1318/02/09 ).
(ادامه دارد)