سال ۲۰۲۲ترسایی که اینک واپسین نفسهایش را به فضای جهان غبارآلود مان تحویل میدهد، همانند سالهای دیگر، نه تنها که برای جهانیان چندان میمون نبود، بلکه سالی آگنده از شورغم و موج خون و خاکستربرای بشریت نیزبود.
علاوه ازبیداد جانسوز فقراقتصادی و محرومیت های انسان درپنج قاره ی جهان، دو رویداد خونین، دردناک و ضد بشری در دو سوی جغرافیای این کره ی خاکی (سقوط نظام سیاسی وجابجایی اهرمنان قدرت و ثروت درافغانستان و اشتعال جنگ ویرانگردراوکراین ) را بایستی ازجمله ی پیامد سنگدلی ها و شرر انگیزی های ابرقدرت های موجود جهان بحساب آورد.
قبل ازآنکه ابرقدرت ایالات متحده ی امریکا، درچندین هزارکیلومتری قاره ی امریکا (به اوکراین) چنگ اندازد و آنجا را درنتیجه ی تمهیدات و تحریکات شیطنت آمیز ضد روسی اش بخون هزاران انسان بی تقصیر بیالاید، درماه آگست سال رفته، ظاهراً رخت نظامی ازخاک افغانستان بر بست و یکجا با متحدین ناتویی اش بگونه ی دزدانه یی عقب نشست واما، بنیاد نظام سیاسی یی را که با بوق و کرنا و با اشغال نظامی همه جانبه درسال ۲۰۰۱میلادی درافغانستان بنا کرده بود، آشکارا و جفاکارانه فروریخت. نه تنها بنیاد نظام جمهوری بیست ساله را عمداً فرو ریخت، بلکه سی و پنج تا چهل ملیون باشنده ی آن سرزمین جنگزده و غمبار را به زیر تیغ برُان جهل و تروریسم و بنیاد گرایی طالبی رها کرد و خود از دور نظاره گرشعله های آتش افروخته شده دراین کشورگردید. چنانکه این شعله های سوزنده و این حاکمیت جهل و بنیادگرایی طالبان تا هنوز با تمام شدت و حدت خود زبانه میکشد و از باشنده های قلمرو افغانستان قربانی می گیرد.
ابر قدرت ایالات متحده ی امریکا در اوکراین، این کشور اروپایی (شمال روسیه) که از مدتها قبل تخم دست بازی های سیاسی – استعماری را کاشته بود، آنطورکه خصلت و سیاست آن ایجاب میکند، دلقکی را بنام " وادیمیرزلبنسکی" به صحنه ی قدرت آورد و با لیت و لعل دپلوماتیک، او را به سود پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) و برضد منافع ملی روسیه بکارانداخت.
این تمهیدات و تحریکات امریکا دراوکراین، بالاخره موجب گردید تا "ولادیمیرپوتین" رهبرروسیه، علی رغم صدور هشدارهای مکرر، دست بکارگردیده قشون آن کشور را علیه اوکراین یا (سرزمین قدیمی) خویش سوق دهد و به این ترتیب، افعی جنگ، نه تنها هزاران تن ازباشنده های هردو کشور را به سرعت بلعید، بلکه اکثریت زیرساخت های اوکراین و شیرازه ی هستی اقتصادی و اجتماعی آن کشور را نیز درهم شکست.
درطول یکسال گذشته، درنتیجه ی فعل و انفعال خونین در دو کشور( افغانستان و اوکراین)، سیل پناهنده ها، چنان به بیرون از مرز ها سرازیر شدند که طبق نشر آمارمنابع بین المللی، ریکارد تاریخ مهاجرت در جهان را شکستند.
اگریک لحظه از وقایع و رویداد های بد فرجام سایر نقاط جهان منصرف شده به اوضاع دردناک و بی سابقه ی افغانستان برگردیم، باید بگوییم که هرچند این کشوربا مردم عذاب دیده ی آن در طول ده های پسین هرگز روی خوشی و آرامش را ندیدند، اما با برگشتاندن گروه تروریستی، متحجرو دهشت افگن گروه طالبان به قدرت سیاسی درافغانستان، وضعیتی حکمفرما گردیده که هیچگاه در گذشته های دور و نزدیک سابقه نداشته است.
علاوه ازآنکه با به قدرت رسیدن مجدد گروه طالبان، هزارها تن از باشنده های (خاص و عام) افغانستان عمداً و براساس یک برنامه ی استعماری و استخباراتی از قبل تدوین شده، بگونه ی علنی و در روز روشن از کشور به خارج پرواز داده شدند، بلکه با فرو ریزی اساسات نظام قبلی و دگردیسی وحشتناک اداری و اقتصادی، ملیونها انسان اعم اززنان، مردان، جوانان و تحصیلکرده گان چنان بیکار و بی روزگار و خانه نشین شدند که تبعات آن مغزاستخوان هر انسان با وجدان را میسوزاند. علاوتاً هزارها تن از منسوبین نظام قبلی، بخصوص منسوبین اردوی افغانستان درمعرض انتقامکشی کور وخونین طالبان تفنگ بدست قرارگرفته جان های شان را از کف دادند. مخصوصاً که از ماه آگست سال گذشته تا کنون، کشور در یک خلای ننگین یا نبود دولت مشروع، رهبرشناخته شده، اردوی منظم، قانون اساسی، راندن شخصیت های مجرب و مسلکی، انحصار قدرت توسط یک گروه خاص، نبود برنامه و پرو ژه ی اقتصادی، توقف نشرات و رسانه ها، سرکوب آزادی های افکار و بیان، بستن درب ِ مکاتب و دانشگاه ها، چپاول دارایی های ملی، بیعدالتی و بی بازخواستی و ... شدیداً رنج میبرد.
مداخله ی علنی سیاسی و استخباراتی کشورهای همسایه درامور سرنوشت ملی مردم افغانستان، تنشهای مرزی و آتش سلاح توسط طالبان، بازی های دوجانبه و چند جانبه ی ابرقدرت امریکا، روسیه، چین، قطر، هند، ایران و پاکستان وسایرکشورها درقبال میهن ما که ازیکسال و چهارماه به اینطرف ادامه داشته وتاحال هیچ گرِه از گره های هستی مردم افغانستان را نگشوده است، مسایلی اند که ملیونها هموطن ما را درداخل و خارج کشور دچار رنج مضاعف و مخمصه ی خورد کننده ساخته است.
حکومت مداران پاکستانی که پس ازسالها تمهید و تلاش و جنایت و خونریزی، درواقع ازهمان آگست سال ۲۰۲۱م به عمق استراتژی تعیین شده ی خویش درقلمرو افغانستان رسیده اند، با براه اندازی فعالیتهای تبلیغاتی و دپلوماتیک خویش، گاه به میخ میکوبند و گه به نعل. یا بعباره ی دیگر باید گفت که مقام های پاکستانی درعین حالیکه لانه های مخفی نظامی و استخباراتی شان توأم با هزاران تن از جواسیس کارکشته ی آنها درکابل و سایر ولایات افغانستان حضور داشته و افغانستان را عملاً به چنگ آوردنه اند، ازیکطرف درحلقات دپلوماتیک بین المللی به نفع گروه نیابتی خویش (طالبان) لابی میکنند و از سوی دیگر، درتلاش آن اند تا برای جهانیان تلقین نمایند که " این افغانستان است که تروریسم را به خاک پاکستان صادر میکند" (؟!) و " این پاکستان است که از ناحیه ی نا آرامی های افغانستان، خسارات هنگفت جانی و مالی را متقبل میشود" (؟!) و بالاخره " این حکومت طالبان است که طالبان مسلح پاکستانی یا (تی تی پی) را درخاک افغانستان پناه میدهند تا ازآنجا علیه حکومت پاکستان بجنگند." (؟!) و ...
پاکستانیها براساس زرنگی های دپلوماتیک شان، این موضوع را بعنوان " شکایت نامه"، تا شورای امنیت سازمان ملل نیز کشانیده اند. اقدامیکه حکومت های افغانستان ظرف بیست سال گذشته، علی رغم تقبل قربانی های بزرگ جانی و مالی مردم ما از سوی تروریستهای صادرشده از پاکستان، یکبارهم انجام ندادند.
با دریغ باید علاوه شود که ظرف یکنیم سال پسین، مردم افغانستان حتا از برگزاری مراسم ملی و هنری و باستانی شان مانند نوروز، یلدا، برات، موسیقی و آواز غیره محروم نگهداشته شده و این محرومیت ها روز تا روز شدید تر و گسترده تر میشوند. فشارها، سختگیریها و مظالم طالبان، بیشترازهمه بالای شانه های زنان و دوشیزه گان کشور سنگینی میکند، تا آنجا که آنان همین اکنون چیزی بیشتراز زندانیان بی گناه دردرون چهاردیوارخانه ها و کلبه های شان نیستند.
به هرحال، سالی که آنرا به عقب گذاشتیم، سال عادی و صلح آمیز و آسایش بخش برای مردم افغانستان و اکثریت کشورهای جهان نبود و اما آرزو مندیم سال جدید (۲۰۲۳م) معجزه کند و پیام آور مرگ اهریمنان و قاصد نیک قدم و خوشی آوربرای انسان های افغانستان و جهان باشد. به همین امید!