دینزیل ایبیتسون (۱)
برگردان: لعل زاد
لندن، ۲۵ مارچ ۲۰۲۳
تاجیکها باشندگان اصلی پارس بوده و حاکمان فعلی آنها ترکها اند. نماینده آنها در هند ممکن است دلزاک، یکی از طوایف پتان باشد؛ اما بیلیو میگوید که دلزاکها تاجیک نیستند. او میگوید که نام تاجیک در این روزها بصورت عام به همه مردم پارسیگوی افغانستان اطلاق میشود که هزاره، افغان یا سید نیستند.
تاجیکها در تمام مناطق از هرات تا خیبر و از قندهار تا آمو و حتی کاشغر (تمام مناطق هموار افغانستان) گسترش دارند و این اصطلاح به اولاد باشندگان پارسی بدخشان نیز اطلاق میشود. تاجیکها مردم صلحجو، صنعتگر، وفادار و ذکی اند؛ کارندگان روستاها، صنعتگران و بازرگانان شهرها، اکثریت مطلق منشیها، مامورین و متصدیان تاجیکها اند. تاجیکها شیعه و یا سنی اند. همچنان گفته میشود که آنها باشندگان بخارا و مناطق اطراف آن بوده و با تهاجم تاتارها مانند اوزبکها وغیره مغلوب شدهاند. اما مطابق آقای لانگورت دامز، نام تاجیک (یا تاژیک) بصورت عام نه تنها در افغانستان، بلکه در مورد تمام مردم ساکن ایرانی در مناطق همجوار پارس و ترکستان استعمال میشود که به گمان اغلب قدیمترین باشندگان موجود در منطقه را تشکیل میدهند.
برخیها میگویند که نام تاجیک نمایندگی از نام دادیکای هرودوت نموده و حتی فکر میشود که پاسکای پتولیمی (بطلیموس) نیز عین واژه است که حرف اولیه آن (تی) به عوض (پی) بوده است. این فرضیهها دربرگیرنده ملاحظات جدی نمیباشند.
واژه تاجیک که حالا کاربرد دارد، به معنای آن جوامع عرب بودند که در زمان اشغال اولیه عربها ساکن شدند. اما به زودی به تمام جوامع ساکن و خون شریکهای عرب باقیمانده نیز اطلاق شد.
تاجیکها بصورت کامل جوامع ساکن زراعتی بوده و بدون شک باشندگان تمام مناطق حاصلخیز کشور، پیش از گسترش افغانها از کوههای شرقی بودند. آنها به حیث یک قاعده در جوامع روستایی تنظیم بوده و زندگی قبیلوی ندارند. آنها همچنان تامینکننده مجموعی طبقات بازرگان و صنعتگران شهرها اند. غرایز بازرگانی گروههای معینی از غلجیها شاید قسما با همخونی تاجیکها اختصاص داشته شود. در هر جایی که افغانها در حاکمیت (مالکیت) اند، تاجیکها اجاره داران یا وابستگان آنها اند، با اینکه غالبا مالک قطعاتی از زمین میباشند. آنها در جاهای که روستاهای خویش را دارند، توسط سران یا کد-خداها اداره میشوند. آنها با اینکه هم نژاد و هم زبان پارسیان اند، هم مذهب افغانها بوده و سنی مذهب اند. سیستم قبیلوی صرف در بین بعضی شاخههای مستقل تاجیکهای نگهداری شده که در مسیر کوهها زندگی میکنند. مانند کوهستانیهای ولایت کابل، خنجانیها، برکیهای لوگر و بتخاک و فرمولیها که باشندگان غرب کابل اند.
باشندگان کابل عمدتا تاجیکها اند و زبان آنها پارسی است. مردم سیستان نیز عمدتا تاجیک اند که با بلوچها مخلوط شده و رسوم نگهداری شده در شهنامه، این منطقه را یکی از قدیم ترین مراکز ایرانیان میداند. شماری از خانوادههای کیانی که ادعا میکنند اولاده شاهان باستانی کیانی یا هخامنشی اند، هنوز در سیستان یافت میشوند. ولایت زرنکا یا درنگیانا که بعد بنام ساکستان، سجستان و سیستان نامیده شد، دربرگیرنده حوزه پایینی دریای هلمند بوده و شاید تا زمینداور را در برگیرد، در همین جا و در کوههای مجاور غور بود که سلطنت مقتدر تاجیکهای غوری در سده های پنجم و ششم هجری به وجود آمد، سلطنت رو به زوال غزنویان را سقوط داد و شمال هند را برای تسخیر کنندگان فراهم کرد. تاجیکها تشکیل کننده افراد مهم و عمده در تمام ارتشها بوده و مقاومتهای جانبازانه را که غوریهای کوهنورد برای مغولها پیشکش کردند، نشان دهنده خصایل رزمی آنهاست. سلسله آل کرت که حاکمان افغانستان در زمان مغولهای پارسی بوند، نیز تاجیکها بودند.
باشندگان دارای منشای تاجیکی در جنوب که تا داخل بلوچستان گسترش مییابد، به نامهای دهوار یا دیکان یعنی روستایی یاد شده و در شمال هندوکش، مثلا در ترکستان، بصورت عام به نام سارتها نامیده می شوند.
نژاد پشای که باشنده دامنههای کوههای شمال دریای کابل در ولایت جلال آباد اند نیز ممکن است به حیث تاجیکها طبقه بندی شوند، با آنکه آنها با یک زبان غیرایرانی صحبت میکنند که شبیه کافرهای سیاهپوش همسایه است. اورمریهای لوگر و کانیگورامها در منطقه مهسود وزیر که با یک گویش ایرانی به نام برگستا صحبت میکنند، نیز باید در میان تاجیکها جا داده شوند.
غلچههای واخان و بدخشان که باشندگان دامنههای هندوکش بوده و با یکی از زبانهای ایرانی متفاوت از پارسی صحبت میکنند، نیز در کل مربوط به تاجیکهای مرتفع طبقه بندی میشوند که از تاجیکهای مناطق غیرمرتفع بدخشان جدا نگه داشته شده اند که به زبان پارسی صحبت میکنند.
آنها یک نژاد گسترده بوده و توسط اوفالوی و سایرن مربوط به نژاد الپاین (مرتفع) دانسته شده اند. آنها در زرقول، واخان، شغنان، منجان، سنگلیچ و اشکاشم و عیدگاه در جانب جنوبی کوهها یافت میشوند. نام غلچه که به این گروه اطلاق میشود، در پارسی به معنای «دهقان» است.
————————————————————————————
1. A Glossary of the Tribes and Castes of the Punjab and North-West Frontier Province. Based on the Census Report for the Punjab, 1833, by the late Sir Denzil Ibbetson. P. 452 – 54. Lahore, 1914.
https://archive.org/details/b2901086x_0003/page/452/mode/2up