مژده : کتاب «فرگشت جهانی شدن» - جهانی شدن در پر تو اقتصاد سیاسی- انلاین شد

در مورد نسخه pdf  کتاب: «فرگشت جهانی شدن» - جهانی شدن در پر تو اقتصاد سیاسی-
«مدتی این مثنوی تاخیر شد
مهلتی بایست تا خون شیر شد«
از نخستین چاپ اثر«فرگشت جهانی شدن» مدت سپری گردید. ولی نظر به علل مختلف و دشواری های  گوناگون، تعداد محدودی از علاقمندن توانستند تا به این اثر دسترسی پیداکنند. بنا برآ ن نویسنده بر آن شد تا هرچه زودتر نسخه  pdf  آن را آماده ساخته، تا به آسانی در اختیار علاقمندان قرار گیرد. 

لینک نسخه pdf  اثر «فرگشت جهانی شدن» :

با استفاده از این زمان دوستان گران مایه معراج امیری و اسد الم، بخود زحمت روا داشته و این اثر را بازخوانی کرده و به تصحیح نوشتاری آن پرداختند.  افزون برآن اسد الم، با حوصله مندی ویژه خودشان، نسخه ای ورد آنرا به pdf برگردان کردند.  نویسنده از همکاری پربار این دو رفیق هماندیش زیاد سپاسگزاری مینماید.
اکنون نخست انگیزه ای نوشتن این اثر و پس از آن پیش گفتار در مورد گستره بررسی این اثر و در اخیر لینک نسخه پی دی اف پیشکش میگردند.

دیباچه: چرا فرگشت؟
جهانی شدن "چو مار بر سینه کوه ها تنیده راهی"
واژه فرگشت در واقع بیشتر در علوم زیست‌ شناختی بکار برده میشود. فرگشت یا تکامل تدریجی در زیست شناختی به ‌معنی دگرگونی در یک یا چند ویژگی وراثت است که در درازای زمان در موجودات زنده رخ می ‌دهند. یکی از رمز های پدیده فرگشت (Evolution) در این نکته نهفته است که تمام موجودات با همه تنوع که دارا می باشند، از ریشه ها و گذشته های مشترک پدیدار گشته اند. با در نظر داشت این ویژگی ها، به باور نویسنده،  میتوان دگرگونی های بطی ولی همیشگی را که در مسیر تکامل جوامع  از "جهانی‌شدن بدوی" تا "دهکده‌‌ جهانی" رو نما گردیده، نیز با کاربرد اصطلاح فرگشت  افاده کرد.
 نویسنده "جهانی شدن" را به مفهوم عام  به مثابه یک فرایند پویای (Dynamic Process)  روابط انسان ها، تاثیر پذیری فرهنگ ها، داد و گرفت کالاها، انتقال سرمایه و نیروی کار، آمیزه ای از کنش های ساختاری و مرتبط فرا مرزی و فرا قاره ای توصیف و تعبیر میکند؛ این پدیده ای تکامل اجتماعی یا فرگشت،  از زمان باستان به این سو موضوع بحث بوده است. از این رو  فرگشت جهانی شدن روابط جوامع انسانی هر گز یک بارگی و ناگهانی نبوده، بلکه این تنها  شدت فرایند این روابط است که در درازای تاریخ همیشه سریع تر گردیده است. چنانچه دگرگونی های که در اثر کوج و مهاجرت انسان های باستان درصد ها سال روی داده، در دهه ای سوم قرن بیست و یکم، جامعه بشری شاهد دگرگونی های بارز و شگفت انگیز با بُعد زمانی چند هفته و حتی چند  روزه است.
چون نویسنده در این "پژوهش نامه" تکامل تدریجی جوامع را از "جهانی شدن بدوی" تا "دهکده جهانی" ارزیابی میکند، از این رو واژه فر‌گشت را زیبنده و فراخور دانسته است. از سوی دیگر، چون در نوشتار دست داشته، در کنار  رمز یابی تاریخی فرگشت جوامع، تاثیر گذاری ها و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روابط بین المللی نیز ارزیابی میگردند، پس نویسنده کاربرد عنوان تحتانی "جهانی شدن در پرتو اقتصاد سیاسی" را نیز سازگار و مناسب میداند.
برای نوشتن هر اثری، کوچک و یا بزرگ، نخستین پرسش این است که نویسنده به آدرس چه کسانی و با کدامین تعهد مینویسد. این جانب دست کم از پنجاه سال به این سو، هم در بخش پژوهش دانشگاهی و هم  در بخش سیاست های میدانی همواره در تکاپو بوده و نظر به نیازمندی های زمان با تحلیل و ارزیابی رویداد های مهم اشتغال داشته است. با یک نظر گذرا میتوان گفت که نویسنده در مسیر این راه پیمایی، از گفتگو در مورد ایدولوژی های بحث انگیز سیاسی و آموزه های پرسش زای دینی تا مناقشات پیچیده طبقاتی و جدال های خانمان سوز تباری، با پیروی از روش شناختی اکادمیک پرداخته است. با در نظر داشت این معیار،  در این جا نویسنده باز هم بر این امر صحه میگذارد که این پژوهش نامه تنها و تنها به منظور "حقیقت یابی"  تهیه گردیده و در آن تلاش بخرج داده شده است، تا به دور از "تفکر کلیشه سازی" و  فارغ از "بت واره پرستی"،  خود به رمز گشایی یک سری از پدیده های بغرنج و دشوار دست یافته باشد. با در نظر داشت این نکته، دیدگاه های زاویه دار دگراندیشان از بدو امر یک اصل پذیرفته شده تلقی میگردند.
در اخیر شایان یادآوری است که این جانب، نوشتار دست داشته را به مثابه تافته‌ ای بافته شده از خردگرایی انتقادی و تنیده شده از تجارب کارزار سیاسی پیش کش کرده، و  غیر از "موازین پژوهشی دانشگاهی" و "وجدان سیاسی میدانی" به هیچ کسی حساب ده نمیباشد؛ آن هم به ویژه به علتی که نویسنده هیچ ادعای به کرسی نشاندن دیدگاه های طرح و تدوین شده در این اثر را ندارد.  
پیش گفتار:
گستره بررسی
"جهانی شدن" به مفهوم عام به مثابه یک فرایند پویای فرا قاره ای روابط انسان ها، داد و گرفت کالاها، انتقال سرمایه و نیروی کار، در واقع یک پدیده دیرینه تاریخی بوده که از بدو هجرت "انسان نوع متفکر" (هوموساپینس)  از قاره افریقا و آن هم  بیش از یک صد هزار سال موضوع بحث بوده است. چون شدت این روابط در  "جوامع باستان"، نخست درنگ کننده، دیریاب و بطی بوده است، درست میتوان آنرا به مثابه "جهانی شدن بدوی"  تشخیص و تعریف کرد؛ پدیده ای که پس از سپری شدن هزار ها سال و  دگرگونی های بنیادی این روابط  اکنون، در دهه ای سوم قرن بیست و یکم به شکل زیبنده و فراخور به  "دهکده جهانی" مسمی گردیده است. در نوشته دست داشته، اگر نویسنده از یک سو دیدگاه های غالب و چیره را در مورد "فرگشت جهانی شدن" در بوته انتقاد گذاشته، از سوی دیگر دینامیسم چند بعدی دگردیسی "فرگشت" را به تفصیل بررسی میکند.
با در نظر داشت همین دیدگاه "خردگرایی انتقادی" نویسنده "فرگشت جهانی شدن" را در هفت بخش به تفصیل  تشخیص، تشریح و تحلیل میکند.
در بخش اول، نخست "جهانی شدن" به مثابه یک فرایند پویا و همیشگی، توام با ابعاد پنچ گانه آن بازشناسی و  ترسیم گردیده و پس از آن یک نگاه گذرا  به فرآیند جهانی شدن باستان انداخته میشود؛ مراد از آن برهه تاریخی است که در آن نظام های "باج گیر درونی و خراج گیر بیرونی" حکمفرما بوده و تازه پس از قرن شانزدهم پس از میلاد با ظهور و گسترش نظام سرمایه داری غارتگر در اروپای غرب، "جهانی شدن" استوار بر شیوه تولید سرمایه داری به مشخصه تعیین کننده تعاملات جوامع و تاثیر گذاری های بنیادی در روابط انسان ها تبدیل گردیده است. البته که این بخش توام با ارزیابی زیر ساخت های مادی جنگ های جهانی اول و دوم تا سال های ۱۹۴۵ ادامه  پیدا میکند.      
دربخش دوم، "جهانی شدن" پس از جنگ جهانی دوم ارزیابی میگردد که در آن نظر به توانایی های مادی بزرگ ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی، دو قدرت بزرگ زمان،  جهان گویا دو قطبی گردیده و جنگ سرد بیداد میکند.  در همین بخش، غرض شناسایی جهان به دو قطب، اهرم های ساختاری نظام پسا جنگ، از "کنفرانس یالتا" تا "کنفرانس برتون وودز" تشریح و تحلیل گردیده  و پس از آن توانایی های مادی ایالات متحده امریکا در رابطه با  استراتژی سه گانه "هژمونی، امپراتوری و غلبه بر کمونیسم" به شکل انتقادی ارزیابی میگردند. سپس بافت نظری نظام پسا جنگ، از "نوکینزیانیسم  تا نولیبرالیسم" در پیوند با "امپراتوری ایالات متحده امریکا" به مثابه یک "فرماسیون استثنایی" تشخیص و نقد میگردد. شایان یادآوری است که بزودی در کشمکش بین دو قدرت امپراتوری امریکا و شوروی، فراز و فرود "جنبش غیر متعهد" از "دژ مقاومت سیاسی" تا "کارگاه تولیدی جهانی" نیز مورد بررسی قرار میگیرد. در اخیر همین بخش "مارکسیسم اتحاد جماهیر شوروی" به مثابه " شالوده سوسیالیسمِ واقعاً موجود" تحت "حکم روایی نومن کلاتورا" با نقش "مدیران عامل"  به تفصیل ارزیابی میگردد.
در بخش سوم،  که "جهانی شدن" پس از سال های ۱۹۹۰،  یعنی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موضوع بحث می باشد، مسئله "جهانی شدن تک قطبی ایالات متحده امریکا" در محور بررسی قرار میگیرد؛ در این جا نخست دکترین "پایان تاریخ" منسوب به فوکویاما، دانشمند علوم اجتماعی  امریکا  که در بند "نگاه ایدئالیسم تاریخی هگل" قرار دارد، ارزیابی گردیده؛ دکترینی که "استراتژی  سلطه ای بلامنازع واشنگتن بر جهان" بر آن استوار میباشد. غرض مشخص ساختن بیشتر "جهان تک قطبی" نخست لایه سرمایه دار های فرامرزی و "دولت پنهان"  در رابطه با "نخبگان کرسی نشین" در خدمت " غول پیکران مالی" ترسیم و ارایه میگردد. سپس همزمانی اقتصادی دو پدیده نا همزمان با معضل "ادغام "شبه انباشت بدوی" در "انباشت سرمایه جهانی" ارزیابی گردیده که با بخش ""همایش اقتصادی جهان" در رویارویی با "همایش اجتماعی جهان" پیوند میخورد. در اخیر همین بخشِ "تک قطبی شدن جهان"، دوباره توانایی های اقتصادی امریکا، که بر فراز برج بزرگ منشی قرار دارد، با مثال "تولید ناخالص داخلی" آن کشور به مثابه فراز قبل از فرود امپراتوری امریکا ترسم میگردد.
در بخش چهارم،  "جهانی شدن" پس از سال ۲۰۰۸  که با فرود کشور های خود مدار کلاسیک و رستاخیز قدرت های نوظهور مشخص میگردد، بیانگر برهه ای جدیدی است در فرایند جهانی شدن. سال ۲۰۰۸، به مثابه آغاز برهه ای تاریخی است که در آن، نظر به اصل تعبیه شده بحران در درون ساختار شیوه تولید سرمایه داری،   ناشی از جهانی شدن ارزش افزوده ( ارزش اضافی) و بلند رفتن هزینه نظامی امریکا،  نقش تک قطبی  امپراتوری ایالات متحده امریکا خدشه دار گردیده و قطب بندی های تازه شکل میگیرند. در این بخش نخست بحران ترکیدن  "حباب مسکن و مستغلات" و همچنان تعبیر های مختلف این بحران به تفصیل  مورد ارزیابی قرار میگیرند. در این راستا نهادینه سازی مدیریت بحران و بازنگری به تیوری های نولیبرالیسم و نوکینزیایسم"  در محراق ارزیابی قرار میگیرند. سپس تحت عنوان "پیآمد های اقتصادی دگرگونی ساختاری کشور ها"، تقسیم بندی کشور های جهان به سوی "چند قطبی شدن" سر از نو تشخیص و پیشکش میگردد. در این جا، برخلاف جریان فکری عام شمول و مسلط در نهاد های معتبر مالی جهانی و اندیشکده های مهم سیاسی، نویسنده  تقسیم بندی نوع خودش را   بر پایه شاخص های معین اقتصاد سیاسی سنجش و ارایه میدارد. برای این تقسیم بندی نویسنده این شاخص ها را در نظر گرفته است:
    سطح تولید ناخالص داخلی،
    شاخص جهانی شدن،
    چگونگی لبخند تولید در رابطه با سهم سرمایه داخلی کشور ها در ارزش افزوده و ادغام شبه انباشت بدوی در انباشت سرمایه.
با پیروی از کاربرد همین شاخص ها، نویسنده کشور های جهان را، که  در آستانه ای چند قطبی شدن قرار دارند، به این شش  بخش تقسیم میکند.
۱)کشور های خود مدار کلاسیک،
۲)کشور های خود مدار نوظهور،
۳)کشور های پیرامونی در آستانه خودمداری شدن،
۴)کشور های پیرامونی آسیب  پذیر با ظرفیت های خودمداری شدن،
۵)کشور های آسیب پذیر نوکیسه با تندیس پرستی مصرفی و در اخیر
۶)کشور های پیرامونی بحران زا در بند "چنبره اهریمنی"
با در نظر داشت مشخصات هریک از این کشور ها از یک سو، و با وجود رویارویی ایالات متحده امریکا و جمهوری خلق چین از سوی دیگر،  سیمای نظام چند قطبی شدن جهان تصریح میگردد.    
در بخش پنجم، تحت عنوان  "امپراتوری ایالات متحده امریکا در بند افت تاریخی"،  هویت اجتماعی، شخصیت سیاسی و استراتژی دونالد  ترامپ، به مثابه یک "پوپولیست" و به ویژه به حیث  بازتاب  وا پس گرایی "سرزمین استثنایی" به تفصیل ارزیابی میگردد.  البته نظر به اهمیت تاریخی که این رییس جمهور "پوپولیست" دارا میباشد، تحت شش نکته ساختار فکری، کارنامه سیاسی، استراتژی او مبنی بر خروج از نهاد های جهانی تا یورش به کنگره امریکا توسط هواداران او، به مثابه وا پسین پرده  نمایشنامه تراژیدی-کمدی به تفصیل و توام با پیروی از اصل انتقاد گرایی بازگو و بررسی میگردند. البته در اخیر همین بخش "پیروزی آسیب پذیر" جو بایدن، رییس جمهور که ترامپ را در انتخابات شکست داد، به مثابه یک توهم سیاسی برگشت به "سلطه بلا منازع امریکا" تحلیل میگردد.
آز آنجایی که در جهان چند قطبی شدن، از همه مهمتر رقابت اقتصادی، خصومت های سیاسی و تلاش های تقویت نظامی دو قدرت بزرگ جهان، چین و امریکا مطرح می باشد، بخش ششم وقف دگرگونی حوزه تمدنی چین، از امپراتوری آسمانی تا "مِریتوکراسی حزبی"  گردیده، ویژگی های تاریخی، هویت فرهنگی و توانایی های اقتصادی این قدرت بزرگ نوخاسته ای قرن بیست و یکم هر یک به تفصیل تشخیص، تحلیل و بررسی میگردد. در این راستا تاریخ مبارزات حزب کمونیست چین، دشواری های مبارزه در جبهه ای نظامی، تباین و تبانی در عرصه سیاسی به شمول دگرگونی های بزرگ اقتصادی و فرهنگی تحت رهبری مائو تسه‌دون، دبیر کل حزب کمونیست آن کشور ارایه و ارزیابی میگردند. اینکه پس از مائو، به ویژه تحت ارشادات دنگ سیاو پینگ،  کمونیست کهنه کار و با تجربه، چین به جهش بزرگ اقتصادی دست یافته، و این استراتژی تا زمان شی جن‌پینگ، دبیر کل حزب کمونیست دوام کرده و چین از یک کشور "کارگاه تولیدی جهان" به یک سرزمین بلند بالای فن آوری و اطلاعات تغییر کیفیت داده، به نوبت خود از اهمیت زیاد برخوردار بوده و ایجاب تحلیل و تفسیر را میکند. در اخیر همین بخش، پس از تشریح چگونگی نظام مختلط اقتصادی-سیاسی و تشخیص آن به مثابه یک "نظام مِریتوکراسی حزبی" تحلیل گردیده و بزودی استراتژی دو گانه گسترش روابط امپراتوری چین تحت رهبری شی جن‌پینگ مورد غور و مداقه قرار میگیرد.
پس از تشریح و تحلیل توانایی های چند بعدی امریکا و چین، به مثابه دو غول پیکر اقتصادی، در بخش هفتم، که بخش آخری و بسیار مهم تلقی میگردد، تباین و تبانی این دو قدرت بزرگ که خود را "سرزمین استثنایی" – امریکا -  و "امپراتوری آسمانی" – چین – میخوانند به تفصیل ارزیابی میگردند.  البته نویسنده در این بخش تنها با نگاه به خطرات تله ای "توکی دیدیس"، وقایع نگار پر بانگ یونان باستان، بسنده نکرده، سندرم درگیری حوزه نفوذی و امپراتوری جهانی را که در شاخص های چند لایه ای بازتاب می یابد، به کار میبرد.
در اخیر نوشته ای دست داشته،  دور نمای تیره و تار "دهکده جهانی" و گذرگاه تنگ رهایی از "چنبره  اهریمنی" نولیبرالیسم و  معضل "رفاه همگانی" به مثابه  پس گفتار و چکیده پیش کش میگردند.

 

اخبار روز

13 سرطان 1403

BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان

کتاب ها