دولت به عنوان مهمترین بازیگر سیاسی در صحنهء سیاست بین الملل و روابط بین الملل از پنج عنصرعمده (مردم، جغرافیا، حکومت، حاکمیت و شناسایی بین المللی) تشکیل شده است. حکومت به عنوان یکی از مفاهیم پایه و اساسی در ساختار دولت می باشد که نقش عمدهء را در چگونگی توزیع و تقسیم قدرت ایفا می نماید، در حقیقت فرم حکومت در سطح بلند سیاسی قابل طرح است.
بشر در طول تاریخ فرم های متعدد حکومتداری را تجربه نموده است و هر یک از این فرم ها مزایا و نواقص بخصوص خود را به همراه داشته است. فرم حکومت ها، براساس تعداد حاکمان، در سه محور قابل طرح است: حکومت های فردی (پادشاهی موروثی، پادشاهی استبدادی، پادشاهی انتخابی و پادشاهی مشروطه)، حکومت های گروهی (اریستوکراسی، الیگارشی و حکومت نخبگان) و حکومت های جمهوری ( ریاستی و پارلمانی) و یا به اساس تمرکز به حکومت های متمرکز و فدرال تقسیم بندی شده است. مثمر بودن این فرم ها بستگی به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ژیوپلتیک کشورها دارد، گاه یک فرم در یک جغرافیا مثمر ثمر است و عین فرم در جایی دیگر پاسخگوی نیازهای همان جامعه نیست. فرم حکومت جایگاه ویژهء در ساختار سیاسی دولت دارد، اما انچه اهمیت دارد این است که باید دانست چه زمانی و در چه شرایطی باید این مسله را طرح کرد.
در این شکی نیست، داشتن فرم مطلوب، پاسخگو و متناسب با شرایط برای اینده دولتداری در افغانستان ضروری است. اما انواع فرم های حکومت، که با این شدت و حدت در مجامع سیاسی مطرح میشود ضروری است؟ آیا امروز زمان مناسب برای طرح این مسله است؟ آیا فرم حکومت یگانه گره گاه مشکلات افغانستان است؟ طرح مسله فرم حکومت یک طرح واگرا است یا همگرا؟... سوالات متعدد از این قبیل می توان طرح کرد، در این مقاله کوشش خواهم نمود تا به قسمتی از این سوالات پرداخته شود.
یک تعداد از سیاسیون افغان که در اگست ۲۰۲۱ شکست سنگین را متقبل شدند، گاه گاهی فرم حکومت را عامل این افتزاح خود می دانند و به همین خاطر پاچه برزدند و هر از گاهی غوغا برپا می کنند و فرم جدید برای آینده حکومتداری در افغانستان مطرح می کنند. به وضوح می توان ناپختگی، آرزو اندیشی و ناقص بودن این طرح ها را مشاهده کرد و از جانب دیگر تخیلی بودن و عملی نبودن مباحث مشکل دیگر است که تمامی طرح ها و موضوع گیری های سیاسیون از آن رنج می برند. این طرح ها و موضوع گیری ها با تمام شکست و ریخت های شان چند مشکل اساسی ناثواب دیگر نیز دارند چون در شرایط فعلی طرح مسله در مورد فرم حکومت زود هنگام، ناکارآمد، زیانبار و موهوم است.
زود هنگام:
در بحث های زود هنگام، افراد به دلیل نبود آگاهی کافی، درک عمیق از موضوع و نداشتن فهم استراتیژیک نسبت به مباحث سیاسی، نظرات و تصمیمات خود را بر اساس اطلاعات ناقص و نادرست اعلام میکنند. این ممکن است منجر به تصمیمات نادرست و نتایج نامطلوب شود. اکثر بحث های که امروز در مورد فرم حکومت از طرف اطاق های فکر و محافل سیاسی افغانی مطرح میشود از کوتاه بینی استراتیژیک و شتباب زدگی در تاکتیک رنج می برند .
طرح استراتژی ها معمولا به خاطر رسیدن به یک هدف کلی است. قبل از هدف کلی، اهداف مرحله ای وجود دارد که به ثمر رساندن آنها استراتژیست را کمک می کند تا به اهداف نهایی نزدیک تر شوند. هر چند این اهداف مرحله ای یا کوچک به طور عمده بر روی دوره زمانی کوتاه تر تمرکز دارد، اما باید با استراتژی های بلند مدت و سیاست های کلی سازگاری داشته باشد تا از تناسب و هماهنگی با اهداف بلند مدت اطمینان حاصل شود. فرم سیاسی فعلی در افغانستان برای اکثریت سیاسون خارج نشین مطلوب نیست و همه متفق القول است برای عبور از این نظام؛ به همین ملحوظ گاهی اخبار ریاستی، گاهی نیمه ریاستی، گاهی پارلمانی، گاهی پادشاهی مشروطه و گاهی هم فدرالی به گوش میرسد. اما عبور از این نظام و این فرم چند مرحله دارد:
I. مرحله گذار از نظام موجود: در این مرحله، نظام موجود را باید به دقت تحلیل و شناسایی می کرد، اهداف و آرمان های جدید خود را به شکل واقعبینانه باید تعیین و یک دست می کرد و بعد براساس اهداف تعیین شده استراتژی مرحله گذار از نظام موجود را تدوین می توان کرد.
II. مرحله انتقال به نظام جدید: در این مرحله اطمینان حاصل می کنیم که همه سیاسیون درک درست از تغییرات دارند و با انها همراه هستند. فراهم کردن ارتباطات موثر، تسهیل فرایند انتقال و حمایت سیاسیون در این مرحله بسیار مهم است.
III. تثبیت نظام جدید: در این مرحله فرم نظام جدید طرح و چگونگی تقسیم قدرت، ساختار سیاسی و روش های جدیدی را تثبیت می توان کرد. برای تثبیت نظام جدید پس از انتقال باید اطمینان حاصل کرد که نظام جدید می تواند نیازها و اهداف ما را برآورده سازد.
بحث های که در مورد فرم حکومت مطرح میشود در بهترین حالت مربوط میشود به مرحله سوم؛ یعنی اینکه ما می خواهیم بدانیم ساختار سیاسی نظام چگونه باشد. پس طرح مسله در مورد فرم حکومت بدون برداشتن گام های اول و دوم نه عملی است و نه علمی، این در حقیقت همان کوتاه بینی استراتژیک است که گام ها را به ترتیب برنداشتیم. این شکل موضع گیری ها را در اکثر محافل سیاسی افغانی به وضوح می توان دید و شنید. به فرض اگر ما در مرحله گذار از نظام موجود باشیم، در این شرایط نیاز است که تمام محافل سیاسی، احزاب و سازمان های به روی گذار از نظام موجود تمرکز کنند. طرح اهداف کلی، واقعبینانه، متناسب با شرایط و چگونگی گذار از این مرحله از اصل های مبرم این بازهٔ زمانی است.
یکی از پیامد های کوتاه بینی استراتیژیک همانا شتاب زدگی در تاکتیک می باشد. تاکتیک ها معمولا باید در خدمت استراتیژی باشند، اما کوتاه بینی استراتیژیک برای بازیگران این مجال را نمی دهند که از تاکتیک های درست و متناسب با شرایط استفاده کنند. به همین خاطر در مجامع سیاسی افغانستان هر روز یک سازمان جدید، یک حزب جدید و یک محفل جدید اعلام موجودیت می کنند و هر یک از این احزاب و سازمان ها کوشش می نمایند که بیشتر دیده شوند و به همین ملحوظ در هر کانفرانس، سیمنار و محفل شرکت می کنند. هر یک از این گروه برای خود بیرقء را به اهتزاز درمی آورند، سمبول های منطقه ای را بزرگ نمایی می کنند، حرف های قلمبه و سلمبه می زنند و طرح های تخیلی می دهند، که مبادا از کیک قدرت در افغانستان بی بهره نمانند.
ناکارآمد:
مطرح کردن بحث های فرم حکومت، سمبول ها، نام ها و آینده دور افغانستان؛ امروز معقول نیست و ناکارامد است. طرح این نوع بحث بیشتر جنبه پوپلیستی دارد و به منظور گمراه کردن توده ها استفاده میشود. در این شکی نیست که توده ها در بدترین شرایط زندگی بسر می برند. زندگی در افغانستان تعطیل شده و فقط تلاش مردم برای زنده ماندن است و زندگان در این دایره وحشت، مردگان هستند که در تعطیلات به سر می برند. برای مردم افغانستان رنگ دسترخوان، نان شب، مکتب اطفال، اینده نامعلوم خود شان... مسله است، فرم حکومت یا همان نوع توزیع قدرت مسله نیست. فرم حکومت روی زندگی مردم تاثیرء چندانء ندارد، بلکه سیاست های اجتماعی و اقتصادی است که می تواند دسترخوان توده ها را رنگین کنند. سیاست های اقتصادی و اجتماعی از فرم حکومت آب نمی خورد، بل انسان های سالم و وطن دوست و انسان های راستین در هر فرمی می تواند سیاست های اقتصادی و اجتماعی مبتنی بر منافع مردم وضع کنند. مثلا، نوع نظام یا همان فرم حکومت در کشور اردن شاهی است و در مقابل نظام دنمارک نیز شاهی است و یا فرم حکومت بلاروس جمهوری است و از امریکا همچنان؛ مردم ایالات متحده امریکا و دنمارک به بهترین خدمات اجتماعی دسترسی دارد، اما در بلاروس و اردن مردم با فقر دست و پنجه نرم می کند. پس فرم حکومت دسترخوان مردم را رنگین نمی کند، بل سیاست های اقتصادی و اجتماعی است که به دسترخوان توده ها رنگ میدهند.
زیانبار:
مباحث که زود هنگام و ناکارآمد باشد؛ زیانبار است. طرح فرم حکومت و سمبول ها به دلیل اینکه زود هنگام و ناکارامد است باعث افزایش تنش و تقسیم افراد، هدر رفتن زمان و انرژی و کاهش در همکاری و هماهنگی می شوند و بحثهای فرم حکومت باعث ایجاد تنش و تقسیم در میان بازیگران سیاسی و افراد می شوند. هنگامی که بحثها به طور ناکارآمد صورت گیرند، ممکن است افراد به جای رسیدن به یک توافق مشترک، به شدت در نظرات و دیدگاههای خود تأکید کنند و این باعث افزایش تفرقه و نزاع شود و بین صفوف کشیدگی ایجاد می کنند. طرح نوع نظام در شرایط فعلی ممکن است به هدررفتن زمان و انرژی بیشتر منجر شوند. وقتی زمان و انرژی در بحثهای بینتیجه صرف شوند، میتواند از وظایف و فعالیتهای مهم دیگر کاسته شود و به جای حل مشکلات و پیشبرد بحث به سمت تصمیمگیری سازنده، انرژیها به سمت جنگ و مبارزه درونی متمرکز شوند. این چنین طرح مسله کردن ممکن است باعث کاهش همکاری و هماهنگی در بین افراد شود. وقتی که افراد درگیر بحثهای بیمصرف هستند، توانایی آنها در کار گروهی و هماهنگی کاهش مییابد و ممکن است منجر به کاهش بهرهوری و افزایش اختلافات درونی شود. بنابراین، برای جلوگیری از زیانبار بودن طرح ها و مسله ها ممکن است سیاسیون و بازیگران سیاست در افغانستان از پیامد طرح ها و مسله های خود باخبر باشند و زمان کافی را صرف تحلیل و تجزیه طرح های مطرح شده خود کنند و با روشهای سازنده و همکاریمحور به تصمیمگیری بپردازند.
موهوم:
سیاسیون که بحث های فرم حکومت، سمبول های و جایگاه خودشان را در معادلات سیاسی در اولویت قرار میدهند و یا به قضایایی سیاسی افغانستان از این عینک می بینند، از فقدان همسرنوشتی با مردم رنج می برند. سرنوشت مردم و سرنوشت مدعیان این طرح ها متفاوت است و اثرات این طرح بر زندگی مردم و زندگی سیاسیون دو گونه عمل می کنند. در ظاهر و در وهم، سیاسیون و بازیگران سیاست در افغانستان خود را با مردم همسرنوشت می داند، اما در واقع کمتر سنخیت بین سرنوشت مردم و بازیگران سیاست می توان دید. دو سال اخیر این را اثبات کرد، که سیاسیون دیروز به لحاظ اقتصادی کمتر به مشکل برنخورد و یا هم هیچ به مشکل برنخورد و از تمام نعمات دنیا لذت بردند و اما مردم...! این نمایانگر ناهمسرنوشتی مردم با سیاسیون است، این نا همسرنوشتی باعث میشود که بازی، بازیگران سیاسی فقط-فقط برای خودشان تعریف شود و بس. عدم تمرکز کافی بر نیازها و مشکلات واقعی مردم، و تمرکز بیش از حد بالای فرم حکومت، سمبول ها و یا بعضی مفاهیم ممکن برای مردم این احساس را بدهند که سیاستمداران به طور کلی به نیازها و مشکلات انها توجه نمی کنند و خود را تافته جدا بافته از مردم تعریف می کنند. بازیگران سیاسی با این نوع بازی های موهوم، غیر علمی و غیر علمی تیشه به ریشه همگان می زنند.
فرم حکومت به عنوان یکی از مفاهیم پایه در ساختار دولت، نقش اساسی در توزیع و تقسیم قدرت دارد و موفقیت هر فرم بستگی به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ژئوپلیتیک کشورها دارند؛ بنابراین، انتخاب فرم مناسب با شرایط و نیازهای جامعه بسیار حائز اهمیت است. اما فرم حکومت یگانه عامل خوشبختی یک جغرافیا نیست. بعضی از سیاستمداران افغان، در پی شکستی که در سال 2021 تجربه کردهاند، فرم حکومت را مسئول این شکست میدانند، نهاد ها و افراد دیگر را مقصر تمامی ناکامی های شان می دانند و تلاش میکنند طرحها و فرمهای جدیدی برای آینده حکومتداری در افغانستان مطرح کنند. مطرح کردن بحثهای فرم حکومت، سمبولها و آینده دور، نه تنها معقول نیست، بل ناکارآمد و بیشتر جنبهپردازی پوپولیستی دارد. بحث های فرم حکومت در شرایط فعلی تنش زا است و باعث به هدر رفتن زمان و انرژی می شود. عدم تمرکز کافی بر نیازها و مشکلات واقعی مردم و تمرکز بیش از حد بر فرم حکومت و سمبولها، باعث ایجاد احساسی در مردم میشود که سیاستمداران به طور کلی به نیازها و مشکلات آنها توجه نمیکنند و خود را جدا از مردم در نظر میگیرند. این مسئله میتواند منجر به فاصلهای بین مردم و سیاسیون شود و باعث کاهش اعتماد عمومی و ناامیدی در مردم نسبت به سیاستمداران شود.
بصیر عادل