زنان و برخورد حکومت های غیر خاندان شاهی
حکومت دکتر محمد یوسف خان (۲)
کمیته ای هفت عضوی تعیین شده بر تجدید نظر قانون اساسی، می بایست بعضی از مواد قانون اساسی ۱۳۰۹( ۱۹۳۱) را حذف و مطابق ارزش های ملی و بین المللی فصل های جدید را در قانون اساسی اضافه سازند، تا مورد تایید مردم افغانستان بخصوص روشنفکران، سیاستمداران، تجار، روحانیون، سران قبایل قرار گیرد و هم با
سیاست های جهان همنوایی داشته باشد.
اعضای کمیته تجدید قانون اساسی بر ماده بیست و چهارم، که اعضای خانواده شاهی را از شمولیت در احزاب سیاسی، وظایف صدارت ، وزارت، شورا و ستره محکمه، قانوناً منع می کرد ، بحث های دوامدار داشتند. بخصوص اعضای طرفدار سردار محمد داود خان در کمیته، ماده ای ۲۴ را در قانون اساسی نمی خواستند که اضافه شود. سرانجام با تایید اکثریت، ماده ای بیست چهارم شامل مسوده ای قانون اساسی شد.
قانون اساسی جدید بعد از غور و بررسی حقوق دانان داخل کشور، در لویه جرگه ۱۸ الی ۲۸ سنبله ۱۳۴۳ هجری شمسی تصویب و بتاریخ ۹ میزان ۱۳۴۳ با امضای محمد ظاهر شاه نافذ گردید. تامین عدالت و مساوات، تطبیق دموکراسی، نظم ارکان دولت، تامین آزادی و سهولت های اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی موارد بودند که برای یک افغانستان مرفه و مترقی بر اساس تعاون اجتماعی و کرامت انسانی مطابق به مقتضیات زمان و واقعیت های تاریخی و فرهنگی، روی کاغذ برای مردم افغانستان وعده داده شد.
در قانون اساسی دوره مشروطیت ( ۱۳۴۳) در مورد حقوق افراد مانند قانون اساسی دوره های ( ۱۳۰۳و ۱۳۰۹) فقط با درج واژه ای « اتباع»، « تمام مردم» که زن و مرد افغانستان را در بر می گرفت، اکتفا کرده بود. اما بطور مشخص در رابطه به زنان و حقوق شان هیچ تذکر داده نه شده بود. اولین بار است که در قانون اساسی افغانستان به «حق » زن اشاره شد و آن هم در مورد انتقال وراثت سلطنت است. در قانون های اساسی قبلی حق وراثت سلطنت تنها به افراد ذکور ( پسران و برادران) شاه داده شده بود و زنان از این حق محروم بودند. اما قانون اساسی ۱۳۴۳ این حق را علاوه بر پسران و برادران شاه به ملکه نیز داد. در ماده بیست و یکم قانون اساسی، چنین درج شده است: « هر گاه پادشاه وفات کند و جانشین او سن بیست را تکمیل نکرده باشد تا موقعی که سن مذکور را تکمیل کند ملکه نیابت پادشاه را به عهده میگیرد...» یعنی به ملکه حق نیابت سلطنت را در صورت کم سن بودن شاهزاده، داد.
در فصل حقوق و وظایف اساسی مردم، در ماده بیست و پنجم قانون اساسی، واژه ای «تمام مردم » افغانستان بدون تبعیض و امتیاز در برابر قانون، دارای حقوق و وظایف مساوی اند بکار برده شده است. که درج واژه های « تمام مردم»، « اتباع» در قانون های اساسی افغانستان بیشتر برای کاهش جدال حلقات روحانی - مذهبی کشور در نظر گرفته شده است. چون که آنها مخالف درج تساوی حقوق مرد و زن، می باشند که از دید ایشان، تساوی زن و مرد خلاف احکام شریعت اسلامی است. هم چنان برای رعایت از اعلامیه حقوق بشر و منشور سازمان ملل، واژه ای « تمام مردم » در قانون اساسی ۱۳۴۳ مفهوم مرد و زن افغان را می دهد.
گرچه در قانون اساسی ۱۳۴۳ باز هم از حقوق زنان بطور مشخص ذکری داده نه شد . اما برای زنان در این دوره تاریخی زمینه تحصیل و کار در بیرون منزل بدون حجاب مساعد گردید. حتی ملکه حمیرا که مدت طولانی در محافل و سفر ها با محمد ظاهر شاه حضور نمی یافت. در پرتوی این قانون، با زنان زیادی از نزدیک دیدار کرد و با شاه در سفر به خارج از کشور بدون حجاب همسفر گردید.
شرکت بانو کبرا نور زایی، و بانو معصومه عصمتی، در کمیسیون تدقیق قانون اساسی و عضویت چهار بانو ( کبرا نور زایی، معصومه عصمتی، رقیه (ابوبکر) حبیب و خدیجه احراری ) در لویه جرگه ۱۳۴۳ آغاز فعالیت سیاسی زنان گردید.
زنان در شهر ها بدون حجاب از منزل بیرون شده و مشغول کار، فرا گیری تعلیم و ادامه تعلیمات عالی شدند. خدمت برای طفل و مادر در عرصه صحت عامه و اجرای وظایف در امور عدلی و امنیتی، را از جمله وجایب اجتماعی و انسانی خود دانستند و با به کار انداختن استعداد های هنری و فرهنگی خویش در پهلوی مردان بطور مساوی سهیم گردیدند .
دریچه ای دموکراسی دوره مشروطیت، با انفاذ قانون اساسی ۱۳۴۳ در افغانستان گشوده شد. با سهم گیری زنان در فعالیت های اجتماعی، روزنه امید مبارزه زنان علیه سنت، عنعنه، تبعیض جنسیتی و زن ستیزی در جامعه سنتی و عنعنوی افغانستان باز کرد. بانو رقیه ( ابوبکر) حبیب و دکتر آناهیتا را تب زاد – پرچمی ( عضو موسس حزب دموکراتیک خلق) از شهر کابل، خدیجه احراری از هرات و معصومه عصمتی - صدای عوام - از قندهار ، با وجود عدم اشتراک زنان در رای دهی انتخابات دوره دوازدهم شورا، بتاریخ ۲۲ میزان ۱۳۴۴توانستند در مبارزه انتخاباتی خود بیشترین رای را نسبت به مردان، در نواحی انتخاباتی شان بدست آورند.
در سوم عقرب ۱۳۴۴ ( ۱۹۶۵ ) اکثر جوانان دانشکده های دانشگاه کابل با عده ای از شهروندان شهر کابل، برای شکست سکوت فضای اختناق و خفقان آور نظام با استفاده از ماده سی و دوم قانون اساسی، که « اتباع افغانستان حق دارند برای تامین مقاصد جایز و صلح آمیز بدون حمل سلاح مطابق احکام قانون بدون اجازه ای قبلی دولت اجتماع نمایند.» دست به حرکت خیابانی زدند. زنان بار نخست بود که در مظاهره سهم گرفتند. این حرکت خیابانی سبب شد تا صدراعظم محمد یوسف خان که از شورا، رای اعتماد بدست آورده بود، استعفا دهد. بدون وقفه محمد هاشم میوندوال مامور تشکیل کابینه شد و به شورا معرفی و رای اعتماد حاصل کرد. چند روز بعد صدراعظم با اشتراک در محفل یاد و بود شهدای سه عقرب به پوهنتون ( دانشگاه) کابل رفت و برای محصلان ناراضی بیانیه داد. بانو سیده دنیا غبار( دختر میر غلام محمد غبار) که دانشجو یکی از دانشکده ها بود، جرات کرد و به مقابل صدراعظم به سخنرانی پرداخت و چادر سیاه خود را که در سوگ شهدای سوم عقرب به سر داشت به گردن صدراعظم میوندوال افگند.
آیا در دوره صدرات محمد هاشم میوندوال، وظیفه ای برای زنان در کابینه مد نظر گرفته شد؟ زنان چگونه در سیا ست حکومت های غیر خاندان شاهی سهیم گردیدند؟ پاسخ این سوالات را در بخش ۲۹ دنبال کنید. ادامه دارد
منابع :
زنان افغان زیر فشار عنعنه ...، دکتر سید عبدالله کاظم،
تحلیل واقعات سیاسی افغانستان، عبدالحمید مبارز ،
افغانستان در پنج قرن اخیر، میر محمد صدیق فرهنگ،
خاطرات سیاسی ، سید قاسم رشتیا
محمد طاهر ،
امریکا - اکتوبر ۲۰۲۳ ( میزان - ۱۴۰۲)
.