آینده ناآرام منطقه؛ پیامدهای جنگ حماس و اسرائیل بر منطقه و افغانستان

هفتم اکتبر یا شنبه خونین برای اسرائيل؛ حمله‌ای غافلگیرکننده توسط نیروهای حماس انجام شد که منجر به کشته شدن بیش از ۱۳۰۰ نفر و زخمی شدن بیش از ۲۰۰۰ نفر و به گروگان گرفتن ده ها اسرائیلی شد. این حمله از نظر تعداد قربانیان و جراحات یکی از حملات بی‌سابقه‌ حماس علیه دولت اسرائیل به شمار می‌آید.

در پی این حمله غافلگیر کننده، دولت اسرائیل اعلام کرد که «این حمله ترکیبی از حمله پرل هاربر و یازدهم سپتمامبر می باشد» وهمچنان اعلام جنگ تمام عیار الی برچیده شدن گروه حماس از منطقه نمود. در هر دو مورد فوق ایالات متحده امریکا وارد جنگ تمام عیار با جاپان و طالبان در افغانستان شد. هر یک از حملات فوق مناسبات روابط بین الملل را در سطح منطقه و فرامنطقه تغیر داد و تعاملات جدید و توافقات جدید در سطح منطقه و فرامنطقه بوجود آورد. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل گفت، جنگ «سخت و طولانی« در پیش رو خواهد بود. او همچنان اضافه کرد که «آنچه حماس قرار است تجربه کند، دشوار و وحشتناک خواهد بود… ما خاورمیانه را تغییر می‌دهیم». او اهداف اش در سه مرحله به شکل ذیل شرح داد « هدف اول ما این است که منطقه را از وجود نیروهای دشمن خالی و پاک سازی و امنیت را برقرار کنیم. هدف دوم این است که هزینه سنگینء را به دشمن تحمیل کنیم و هدف سوم اینکه سایر نقاط را هم به لحاظ دفاعی تقویت کنیم که کسی دیگری این اشتباه را تکرار نکند و به این جنگ نپیوند». 
با توجه به اظهارات مقامات اسرائیلی و تشکیل کابینه جنگ، جنگی که امروز شروع شده اگر با همین شدت و حدت ادامه پیدا کند، منطقه هم از تبعاتش در امان نخواهد ماند و حتی ممکن است به کشور‌های لبنان و سوریه و ایران نیز سرایت کند. در حقیقت اگر جنگ از کنترل خارج شود، خاورمیانه را دچار چالشی جدی خواهد کرد که در این صورت افغانستان هم از این تحولات بی نصیب نخواهد ماند؛ این جنگ تبعات ویرانگر برای اسرائیل، حماس، منطقه و افغانستان خواهد داشت.
تبعات این جنگ برای اسرائيل:
1.    اشکار شدن خلا های استخباراتی اسرائیل: دولت اسرائیل در سالهای اخیر دچار غرور مضاعف شده بود به دلیل اینکه در فضای استراتیزیک در رابطه با ترکیه، آذربایجان و پاکستان موفقیت های چشم گیری داشت و از جانب دیگر پیمان صلح ابراهیم و نزدیکیت با عربستان سعودی باعث شده بود که سیمرغ اقبال بر بالین اسرائیل بنشیند و از جانبی، امروز این کشور یکی از ۱۰ قدرت برتر اقتصادی جهان می باشد. این دستاوردهای شگرف باعث شده بود که اسرائیل توجه کمتری نسبت به حماس داشته باشد و حماس هم از این خلاء استخباراتی استفاده بهینه نموده و خود را تا دندان مسلح نموده بود، و با یک حمله غافلگیر کننده از زمین، هوا و دریا بالای اسرائیل حمله نمود. با وجود اینکه اسرائیل از نظر نظامی و اطلاعاتی به عنوان یکی از قدرت‌های برتر در منطقه خاورمیانه شناخته می‌شود. موساد، سازمان اطلاعاتی این کشور، همواره با اجرای عملیات‌های پیچیده، توانسته با موفقیت به سران گروه های مخرب فلسطینی، از جمله حماس، ضربه وارد کند. ورود نیروهای شبه‌نظامی حماس به خاک اسرائیل و به‌ویژه کشته و اسیر شدن افسران بلندرتبه اسرائیل، ضربه‌ای مهلکء یست به ارتش و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل. 
2.    متشکل شدن جامعه چند پارچه اسرائیل: جامعه اسراییل در یک سال اخیر به دلیل اختلافات در مورد اصلاحات قضایی چند پارچه شده بود. به باور طرفدران بنیامن نتانیاهو و متحدان مذهبی افراطی ارتدوکس اصلاحات مدنظر دولت، با هدف بازگرداندن قدرت به مقامات منتخب مردم و کاهش اختیارات قضات غیرمنتخب ارائه شده است. در مقابل اما معترضان که بخش وسیعی از جامعه اسرائیل را تشکیل می‌دهند، بیم این را دارند که این اصلاحات اسرائیل را به سمت خودکامگی سوق دهد. با حملهء حماس به اسرائیل این چند پارچه گی در اسرائیل رخت بست و تمام احزاب، نهاد ها و اراکین بلند رتبه حول محور دفاع از اسرائیل جمع شدند و حتی کابینه جنگ را برای حمایت از مردمان اسرائیل به صورت مشترک تشکیل دادند.  
3.    تازه شدن تعهدات غربی ها نسبت به اسرائیل: اسرائیل برای مقامات غربی اهمیت بی نهایت زیادی دارد و این اهمیت به عنوان یک موضوع سیاسی و امنیتی مورد توجه همگان است. از فهوای تمام پیام های مقامات غربی بعد از حمله حماس به اسرائیل، هویدا است که اسرائیل چه قدر برای دولت های شان اهمیت دارد. 
4.    حذف حماس و کنترول بیشتر نوار غزه: مقامات اسرائیلی بعد از حمله مرگبار حماس به اسرائیل بارها تاکید بر برچیده شدن حماس از منطقه نمودند چنانچه بنیامین نتانیاهو تاکید کرد که «آنچه حماس قرار است تجربه کند، دشوار و وحشتناک خواهد بود… ما خاورمیانه را تغییر می‌دهیم». این نشان دهنده عزم قاطع مقامات اسرائیلی است برای از بین بردن و یا محدود نمودن حماس در منطقه است.
5.    پیچیده شدن این جنگ: دولت اسرائیل مصمم است تا تحولات شگرفیء را در منطقه بیاورد، این تحولات نیاز به گام های سنجیده شده دارد. در گام اول، دولت اسرائیل مصصم است تا تمام تشکیلات نظامی حماس را با حملات هوایی نابود کند. در گام دوم، ممکن است نیروهای نظامی خود را وارد غزه نمایند، تا اعضایی گروه حماس را تعقیب و نابود کنند. گام سوم، ممکن با ورود نیروهای نظامی اسرائیل به غزه، حزب الله لبنان وارد این معرکه شود. در این صورت به گمان اغلب امریکا از ناوهای هواپیمابر فورد و آیزنهاور که در آب های مدیترانه لنگر انداخته به خاطر سرکوب حزب الله لبنان استفاده خواهد کرد. گام چهارم، ورود سوریه به شکل نظامی و ورود ایران به شکل حمایت نظامی در این معرکه بعید نیست. دخیل شدن این کشورهای به این معرکه به معنی از کنترول خارج شدن جنگ است که تبعات بسیار بدی برای منطقه خواهد داشت.

تبعات این جنگ برای حماس:
1.    موفقیت نظامی کوتاه مدت حماس: از ظاهر ماجرا قسمآ برداشت می شود که حماس حمله به اسرائیل را طبق برنامه های از قبل تعین شده موافقانه به انجام رساندند. حماس این عملیات را به چهار مرحله تقسیم کرده بود، اولین مرحله، شلیک ۳۰۰۰ موشک از غزه به سوی اسرائیل همزمان با پرواز جنگجویان با گلایدر یا گلایدر‌های موتوری بر فراز مرز. دوم، هنگامی که جنگجویان سوار بر گلایدر فرود آمدند، میدان عملیات را ایمن کردند تا یک واحد کماندویی زبده بتواند به دیوار مستحکم سمنتی و مجهز به ادوات الکترونیکی که برای جلوگیری از نفوذ از سوی اسرائیل ساخته شده بود، حمله کند. جنگجویان از مواد منفجره برای ایجاد شکاف موانع استفاده کردند و سپس با موتورسیکلت به سرعت از آن عبور کردند. بولدوزرها در ادامه شکاف‌ها را بزرگ‌تر کردند و جنگجویان بیشتری با موتر موفق به عبور از مرز و ورود به شهرک‌های یهودی‌نشین جنوب اسرائیل شدند. سوم، حمله واحد های کماندوی حماس به مقر ارتش اسرائیل در جنوب غزه و قطع ارتباطات این مرکز با فرماندهان شان. و آخرین مرحله، عملیات انتقال گروگان‌ها به غزه که در همان اوایل حمله و پس از نفوذ نیروها انجام شد.
2.    سرخط اخبار قرار گرفتن: گروه های شبه نظامی از قبیل حماس اکثرآ در صدد این است که تیتر اول روزنامه ها را از ان خود کند. گروه حماس با حمله به اسرائیل و کشته و زخمی نمودن هزارها اسرائیلی موفق شد برای مدتی در تیتر اول اخبار باشد. هر چند بودن در تیتر اول اخبار برای حماس پر هزینه خواهد بود.
3.    محو و از بین رفتن تمام تشکلات نظامی و سیاسی حماس: مقامات اسرائیلی به صراحت اعلام نمودند، جنگی را که حماس شروع کردند، انها تا از بین بردن حماس ادامه خواهد داد. حماس بعد از فاجعه که خلق کرد دیگر بعید است که در آینده های نزدیک دوباره بتواند به تشکیلات سیاسی و نظامی اش سروسامان بدهد. این بدان معنی است که حماس دیروز و امروز در آینده نخواهد بود.
4.    به خاک و خون کشیدن غزه: از روز اول فاجعه معلوم بود که اسرائیل با تمام توان از خود دفاع خواهد کرد و جنگجویان حماس را در نقطه- نقطه غزه دنبال خواهد کرد. چنانچه بارها مقامات اسرائیلی اظهار داشت که ما به جنگجویان حماس هیزینه غیر قابل جبرانء را وارد خواهیم کرد؛ این هزینه سنگین به حماس، فقط و فقط با به خاک و خون کشیدن غزه بدست خواهد امد.
5.    خسارات جبران ناپذیر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای مردم غزه: بار اصلی این جنگ را مردم غزه به شانه می کشند. و خسارات ناشی از این جنگ به اندازه سنگین خواهد بود که به دهه ها هم نتوان به آن رسید. این بدان معنی است که غزه به لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دهه ها به عقب خواهد افتاد و چرخ اقتصاد و سیاست آن خلاف روزگار خواهد چرخید.
تبعات این جنگ برای منطقه:
1.    تغیر میسر ناگهانی بعضی پیمان ها: شبه‌نظامیان حماس با حمله به خاک اسرائیل سعی دارند نشان دهند که از پیگیری حقوق فلسطینی‌ها نه‌تنها عقب نمی‌افتند، بلکه کشورهای حامی روابط با تل‌آویو را هم نادیده نمی‌گیرند. با تشدید حملات انتقام‌ جویانه دولت نتانیاهو در نوار غزه، تعداد تلفات غیرنظامیان افزایش خواهد یافت، که ممکن است منجر به اعتراض‌های عمومی در جهان عرب شود. در این صورت، پیمان صلح ابراهیم و عادی سازی روابط با عربستان سعودی به مشکل بر خواهد خورد. تلاش‌های ریاض و تل‌آویو برای عادی‌سازی روابط نه‌تنها تحت‌الشعاع احساسات عامه قرار خواهد گرفت، بلکه مساله فلسطین که به نظر می‌ آمد، اهمیت آن را از دست داده است، دوباره به مرکز توجه دولت‌های عرب قرار خواهد گرفت.
2.    حضور پر رنگ قدرت های برزگ و دو قطبی شدن منطقه : حضور پر رنگ ایالات متحده امریکا در منطقه به منظور حمایت از اسرائیل، ممکن پای قدرت های بزرگ دیگر از قبیل روسیه و چین را باز کند. روسیه از هرج و مرج لذت می‌برد چرا که باعث می‌شود توجه و انرژی غرب از اوکراین منحرف شود به همین خاطر شاید این هم هدیه حماس به ولادیمیر پوتین باشد. پوتین که امروزه در سیاست بین الملل از این شعار « دشمن-دشمن من، دوست من است»  تبعیت می کند، شاید یکی از آتش بیارهای این معرکه باشد. نوع تعامل قدرت های بزرگ در منطقه و حمایت شان از یک طرف دعوا زمینه را برای دو قطبی شدن منطقه مهیا می سازد.
3.    امنیتی شدن منطقه: هر یک از قدرت های بزرگ در منطقه منافع متفاوت و گوناگونء دارد؛ تنوع منافع باعث تشدید اختلافات در منطقه خواهد شد. چنانچه پنتاگون به حزب‌الله هشدار داد در گشودن جبهه دوم جنگ علیه اسرائیل «تجدیدنظر کند» و گفت که ایالات متحده آماده دفاع از اسرائیل است. فرماندهی مرکزی، گروه ناو هواپیمابر «یو‌اس‌اس جرالد آر فورد و آیزنهاور» را به شرق مدیترانه اعزام و اسکادران‌های نیروی هوایی آمریکا را در این منطقه تقویت کردند. در روزهای گذشته، گروه‌‌های مسلح عراقی و یمنی هم‌سو با ایران تهدید کردند اگر دولت جو بایدن برای حمایت از اسرائیل مداخله کند، منافع آمریکا را با موشک و پهپاد هدف قرار خواهند داد. گروه حشدالشعبی عراق هم تهدید کرد در صورت دخالت مستقیم ایالات متحده در درگیری، به نیروهای آمریکایی در این کشور حمله خواهد کرد. این ها همه نمایانگر متلاطم بودن منطقه با لحاظ امنیتی است.
4.    تهدید حمله اسرائیل به بعضی از کشورها: دولت اسرائیل به خاطر انتقام خود شهروندان اش، به بمباردمان نظامی غزه اکتفا نخواهد کرد. دولت اسرائیل در گام اول قصد دارد تمام تاسیسات نظامی و لوجیستکی حماس را محو کند و در گام دوم عملا وارد غزه شود. ورود ارتش اسرائیل به عزه، ممکن پای کشورهای لبنان و سوریه را به این معرکه بکشاند. ورود این کشورها به این جنگ، دامنه جنگ را وسیع خواهد کرد. اکثر گروهای تروریستی در (یمن، سوریه، عراق، لبنان، فلسطین، لیبی،...) توسط دولت ایران تمویل می شود. و ایران یکی از بزرگترین تمویل کننده های این گروهای می باشد. ورود لبنان و سوریه به این جنگ به معنی ورود ایران به این جنگ است، چنانچه مقامات اسرائیلی بارها اعلام کردند که «سر اختاپوس رژیم آیت الله است». پس سر (ایران) را باید زد که دست ها  و پاه ها (گروه های تروریستی در یمن، سوریه، عراق، لبنان، فلسطین، لیبی، افغانستان...)  از کار بیفتد.
تبعات این جنگ برای افغانستان:
1.    اعلام همبستگی طالبان با مردم فلسطین: افغانستان یکی از جمله کشورهای است که به لحاظ  تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی با مجموعه امنیتی خاورمیانه مشترکاتء دارند. این نزدیکیت ناخواسته پای افغانستان را به این ماجرا خواهد کشاند. در طول این جنگ ممکن مقامات طالبان بارها به اسرائیل نفرین بفرستند و از جانبی ممکن بعضی از شهرهای افغانستان گواه تظاهرات های باشند به حمایت از فلسطین. 
2.    سناریوء کشیده شدن پای ایران به این جنگ: در صورت کشیده شدن پای ایران به این جنگ، پیامدهای آن به افغانستان قابل درک است.
I.    دولت ها و یا گروه های بنیاد گرا به لحاظ داشتن وجوه اشتراک، گاه-گاهی یکدیگر را کمک می کند. برچیده شدن یک گروه بنیاد گر به معنی تضعیف دیگر آن در دراز مدت است.
II.    مهاجرین یکی از ابزاهای فشار ایران علیه گروه طالبان می باشد. در صورت کشیده شدن پای ایران به این ماجرا، این فشارها در کوتاه مدت کمتر خواهد بود و افغان های می تواند برای مدتی با خاطر ارام در ایران زندگی کند.
III.    گروه طالبان در ظاهر خواهان ابقاء دولت اخوندی می باشد. اما در باطن، به دلیل اینکه منابع مالی گروه طالبان از جای دیگر تمویل می شود، با دشمنان دولت اخوندی ایران همکاری خواهد کرد.
IV.    در فرداء دولت اخوندی ایران، افغانستان از ناحیه همسایه غربی اش برای مدتی خاطر ارام خواهد داشت و از جانب دیگر سیاست در منطقه قسمآ یکدست خواهد شد و برای مدتی منطقه ارامش بعد از طوفان را به خود خواهد دید.
حمله حماس به اسرائیل که توهم شکست ناپذیری اسرائیل را درهم شکست و قدرت آن را به چالش کشید، با واکنش خشمگینانه دولت اسرائیل مواجه شده است به گونه ای که سعی دارد این خسارت را با حملات شدید به غزه به خاطر محو نمودن حماس تلافی کند. در کل می توان گفت، این جنگ خانمان سوز تبعات بسیار بد و مخربی برای فلسطین، لبنان، سوریه و کشور های منطقه خواهد داشت. طراحان این حمله تروریستی به اسرائیل به احتمال زیاد میدانستند که این جنگ ممکن است به جاهای دیگر در منطقه نیز کشیده شود. 
 

اخبار روز

13 سرطان 1403

BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان

کتاب ها