ورزش، همواره نقش مهمی در زندگی انسانها داشته و از زمانهای کهن به عنوان یک وسیلهی برگزاری مسابقات و تفریح محبوب بوده است. اما آیا میتوان ورزش را عاری از سیاست، اقتصاد و مباحث اجتماعی در نظر گرفت؟ آیا ورزش و سیاست بهطور کامل از یکدیگر مستقل هستند؟
در این مقاله به بررسی رابطه میان ورزش و سیاست ، اقتصاد و مباحث اجتماعی میپردازیم و اهمیت بعضی از جنبههای نادیده گرفته شده این رابطه را مورد توجه قرار میدهیم.
در بررسیهای علمی از رابطه میان فرهنگ و سیاست، جامعه و سیاست، اقتصاد و سیاست، جغرافیا و سیاست و موارد مشابه، همیشه تاکید بر وجود رابطه متقابل بین این دو عنصر شده است. به همین ترتیب، ورزش نیز از این قاعده مستثنی نیست. ورزش به عنوان یک عنصر فرهنگی و اجتماعی، تأثیر بسزایی بر سیاست دارد و بالعکس.
تا کنون، پژوهشگران مختلف به بررسی ابعاد مختلف ورزش به عنوان یک پدیده سیاسی و ایدئولوژیک پرداختهاند. از این نظر، ورزش نه تنها به عنوان یک وسیلهی تفریح و رقابت در دنیای ورزش، بلکه به عنوان یک ابزار برای نمایاندن ایدئولوژیها و تأثیر گذاری بر سیاست و جامعه مورد بررسی قرار گرفته است. ورزش به دلیل جذب تماشاگران و مخاطبان در یک میدان، برای اعلام اهداف ملی و ترویج احساسات ناسیونالیستی به شمار میرود. این مسئله به ویژه در بازیهای دسته جمعی مثل فوتبال، کرکت و باسکیتبال برجسته تر است.
تبلیغ شعارهای ملی و تهییج احساسات ناسیونالیستی از جمله روشهایی است که در دنیای ورزش به عنوان "حربه ی اغراض ثانویه" بهکار میرود. بازیهای دسته جمعی، به واسطهی جذب تماشاگران، فرصتی عالی برای سیاستمداران بهشمار میآید تا از این پلتفرم استفاده کرده و اهداف سیاسی و اقتصادی خود را ترویج کنند. این واقعیت نشاندهنده این است که ورزش و سیاست همواره در تناقض نیستند. به همین دلیل، انتظار نداشته باشیم که ورزش از نفوذ جریانات سیاسی و عوامل پشت پرده اقتصادی خلاصی یابد.
با توجه به مباحث فوق و چند بُرد شیرین ورزشکاران افغانستان و با غرور و با همت والا به اهتراز درآوردن بیرق افغانستان در میادین بین المللی؛ ورزش کاران افغانستان ثابت کردند که ورزش بیشتر از یک بازی سرگرم کننده است. برای ورزشکاران عزیز ما هر فرصتء که مساعد شده، از آن برای اتحاد، همدلی و خوشحالی ملت رنجدیده ما استفاده بهینه نموده. این قشر یکی از جمله اقشاریست که با کمترین امکانات شخصی، بزرگترین افتخارات را برای ملت رنجدیده ما به ارمغان آورده و باعث سربلندی مردم افغانستان در میادین بین المللی گردیده است. بیرق امانی در وجود این قشر همیشه به خود بالیده؛ چون او را همیشه با وقار و محبت به اهتزاز درآورده است.
از دستاورد های نثار احمد بهاوی، روح الله نیکپا، بازمحمد مبارز، واحد نژند، تیم ملی فوتبال و ده ها ورزشکار گمنام افغانستان میتوان کتاب ها نوشت. اما سه اتفاق اخیر (بُردهای تیم ملی کرکت، بُرد ولی هوتک و بُرد عظیم بدخشی)، در شرایط که غم گلون ما را می فشارید، در شرایط که چشم های ما با اشک غم عادت کرده بود، در شرایط که غرور برای ما بی معنا شده بود، در شرایط که گوش های ما با اخبار غم انگیز افغانستان عادت کرده بود و در شرایط که همه درد می کشیدم، این سه اتفاق؛ اشک، غرور و بغضء به همراه داشت که معنی متفاوت و لذت متفاوت داشت. همه ما در زیر لب با خود زمزمه می کردیم و می کنیم که ای کاش این اشک، این غرور و این بغض بارها در زندگی ما تکرار شود. اشکی که پیوند بین ما به وجود آورد، غروری که به وجود یکدیگر افتخار کردیم و بغض که در پی آن هموطن گفتن نهفته بود و ده ها مورد دیگر نیاز مبرم امروز ما بود.
وقتی راشد، نبی، رحمان الله...، قبل از بازی سرنوشت ساز پیام های متعددی به حمایت از زلزله زدگان هرات همگانی می کنند، وقتی مجیب با لهجهء شیرین اش در اوج لذت و قدرت، هرات را فراموش نمی کند و تحفه بهترین بازیکن میدان را به زلزله زدگان هرات اهداء می کند، وقتی ابراهیم در اوج غرور و لذت درد اش را فراموش نمی کند و جایزه بهترین بازیکن زمین را به مهاجرین افغان اهداء می کند، وقتی عظیم بدخشی با صدایی دلنشین اش، نان اش را نیم می کند و بزرگترین حصه آن را به زلزله زدگان هرات کمک می کند، اینها تنها ورزشکار نیست؛ اینها چسپی یست که اجتماع را با هم پیوند می زنند، درد اجتماع را جهانی می کند، غرور یک ملت را به اهتزار در می آورند و به لحاظ سیاسی تصویر دقیق از یک ملت دردمند و صلح جو به جهانیان ارائه می دهند.
پاکستان یکی از جمله کشورهای است که عمق استراتژی آن در افغانستان، بر پایهء افغانستان بی ثبات، بی هویت و ویران استوار است. با این حال، اگر فردی، تیمی یا گروهی در میادین ورزشی به چنین کشوری دردی را وارد می کند، برای مردم افغانستان بی نهایت لذت بخش و غرور آفرین است. بُرد تیم ملی کرکت افغانستان در جام جهانی گواه این رویداد است و دیدیم که مردم افغانستان این بُرد چه با شکوه و جلال تجلیل نمودند. شب ها نخوابیدند، رقص و پایکوبی کردند، یکدیگر در آغوش گرفتند، پیام های تبریکی به یکدیگر فرستادند و ققنوس گونه از زیر بار غم استوار برخاستند و جشن و طرب برپا نمودند. بُرد تیم ملی کرکت افغانستان برای پاکستان بی نهایت سنگین تمام شد. در تمام رسانه های پاکستانی، نام افغانستان و تیم ملی کرکت افغانستان سرخط اخبار بود. در دفاتر، در بازار ها و در اکثر اجتماعات پاکستانی نام افغانستان و نام تیم ملی کرکت افغانستان به وضوح به گوش می رسید. به این بُرد تیم ملی کرکت افغانستان، حتی فرد اول (صدر اعظم) پاکستان را وادار نمود تا عکس العمل نشان دهد. نشان دادن این همه عکس العمل از طرف پاکستانی ها و یا افراد بازنده نمایان گر این است که ورزش فراتر از ورزش است و نشان دهنده اهمیت و جایگاه ورزش در مناسبات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می باشند.
میتوان نتیجه گرفت که ورزش و سیاست دو عنصری هستند که بهطور مستقل از یکدیگر نمیتوانند در نظر گرفته شوند. این رابطه متقابل میان ورزش و سیاست اهمیت بسزایی دارد. ورزش در افغانستان علاوه بر اینکه یک فعالیت سرگرمکننده است، نقش مهمی در ارتقاء اتحاد، همدلی، و خوشحالی مردم در میادین بینالمللی بازی میکند. ورزشکاران افغانستان با منابع محدود، افتخارات بزرگی برای کشور به دست آورده و تصویر مثبتی از افغانستان در جهان ایجاد کردهاند. آنها از موفقیتهای ورزشی به عنوان وسیلهای برای تحقق اهداف ملی و نیز برای ترسیم چهرهای مثبت از افغانستان در سطح بینالمللی استفاده میکنند. همچنین، ورزش میتواند مردم را با هم پیوند بزند، دردهای اجتماعی را به ابعاد بینالمللی ببرد و تأثیرات مثبتی در تصویر و شناخت سیاسی جهان نسبت به افغانستان داشته باشد. موفقیتهای اخیر تیمهای ورزشی افغانستان نشاندهنده اهمیت و جایگاه ورزش در ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این کشور میباشد.