(پيوسته به گذشته)
اعلان انتقال صدارت به شاه محمود خان
در اسناد محرمانۀ آرشيف انگلستان درين رابطه ذکر شده است «همانطوريکه پيش بينی ميشدمطبوعات کابل به تاريخ پنجم ماه می اعلاميۀ استعفای والاحضرت سردار محمد هاشم خان از صدارت را بنشر سپرد.
اعلاميه مرکب بود از يک مکتوب ارسالی صدراعظم به پادشاه؛ يک فرمان اعليحضرت خطاب به صدراعظم که در آن از خدمات اوبه کشورش به اندازه کافی قدردانی شده و پذيرفتن استعفایش؛ یک فرمان ديگر به شاه محمود خان تا صدارت عظمی را بپذيرد و اسامی افرادی را که برای کابینه خود انتخاب کرده است، ارائه دهد.
به تاريخ هفت (۷) می مطبوعات کابل تشکیل حکومت جدید را اعلام کرد و پادشاه ظاهرشاه وزیران کابینۀ جدید را که توسط شاه محمود خان انتخاب شده بود، تأیید کرد». (آرشيف انگلستان، مکتوب محرمانه شماره ۱۹ مؤرخ ۱۱ می ۱۹۴۶ سفارت انگلستان در کابل)
گزارش يک ماه بعد سفارت انگلستان در کابل تحت عنوان اوضاع عمومی و سياسی کشور به چهار نکتۀ ذيل اشاره ميکند:
a) درين هفته ظاهر شاه برای ماهی گيری بازديدهای بيشتری را از چک وردک انجام داد. بنظر ميرسد که اعليحضرت به اين سپورت علاقۀ بيشتری پيدا نموده و مشتاق بدست آوردن موتر های جيپ و عراده جات ديگريست که بازديد از اطراف را آسانتر سازد.
b) واليان و حکمرانان ولايات و ولسوالی های مهم باز هم به مجالس شان پيرامون مشکلات اقتصادی ادامه داده اند.
c) مطبوعات و راديوی کابل راجع به امضای قرداد سرحد روسيه و افغانستان طی گزارش مفصلی از دولتمردی ستالين و مولوتوف در حل اين معضله طولانی مدت بين دو کشور سخاوتمندانه تعريف نموده است. صدراعظم و وزير خارجه افغانستان هم با فرستادن تلگرام ها به مولوتوف و ستالين با گرمی از اقدامات حکومت روسيه درين رابطه قدردانی نشان داده اند. در عين زمان چندين تن از مامورين حکومت اظهار داشته اند که «با آمدن يک گل بهار نمی شود» و در زمينه از قضاوت [قبل از وقت] خودداری نموده تبصره ميکنند که روس ها شايد خواسته باشند به حکومت جديد شاه محمود خان ، برخلاف هاشم خان که به هراس از روسيه شهرت داشت، يک روی خوش نشان داده باشند.
d) مامورين افغانستان دلچسپی شانرا در رابطه با امور سياسی هند حفظ نموده و راجع به نتايج نهايی سفر هيئت کابينه انگلستان به هند سئوالات زيادی ميپرسند. در مجموع آنها هنوز هم به راه حلی اميدوار هستند که به حفظ مشاورين انگليسی در هندوستان و شموليت هندوستان در امپراطوری انگلستان انجام يابد.» (آرشيف انگلستان، مکتوب محرمانه شماره ۲۵ مؤرخ ۲۲ جون ۱۹۴۶ سفارت انگلستان در کابل)
وفات سردار عنايت الله خان برادر غازی امان الله خان در ايران
حکومت خاندانی نادرشاه در دوران صدارت شاه محمود خان با وجودیکه همسرش خواهر سردار عنايت الله خان بود، به جنازۀ سردار عنايت الله خان اجازه نداد تا در جوار پدرش امير حبيب الله خان در جلال آباد دفن شود. برويت اسناد آرشيف انگلستان «مطبوعات کابل از مرگ سردار عنایت الله خان برادر امان الله خان در سن ۵۷ سالگی در تهران خبر داده اند. دولت افغانستان دستور عزای کوتاه دربار را صادر کرده و پیشنهاد کرده تا جای قبری را در نزدیکی مقبرۀ امیردوست محمد خان در هرات فراهم کند.
سردار عنايت الله خان بعد از شورش ۱۹۲۹ - ۱۹۳۰ در تهران اقامت داشته و از طرف رژيم یحیی خیل معاش مستمری سالانه دریافت می کرد. او هرگز توسط خاندان یحيی خيل به عنوان خطری برای آنها تلقی نشده است و احتمالاً به همین دلیل است که حکومت بعد از درگذشتش با مراسم فاتحه اش موافقت کند.
شاه محمود خان و همسرش که خواهر فقید سردار عنایت الله خان است، از اعضای خانواده سلطنتی و مقامات ارشد ملکی و نظامی که مایل به ابراز همدردی بودند، در همان روز پذیرایی کردند. به تاريخ ۱۹ ماه اگست مراسم فاتحه و یادبود آن سردار مرحوم در مسجد مجنون شاه برگزار شد و اعليحضرت ظاهر شاه نيز در آن شرکت ورزيد.» (آرشيف انگلستان، مکتوب محرمانه شماره ۳۴ مؤرخ ۲۴ اگست ۱۹۴۶ سفارت انگلستان در کابل)
در همين مکتوب سفارت انگلستان در کابل به دو خبر مهم ديگر نيز اشاره شده است:
• «ايجنت های تبليغاتی روسيه در کابل ميکوشند از اختلافات بين شاه محمود خان صدراعظم و برادر زاده اش محمد داؤد خان، وزير حربيه، بهره برداری کنند. اين ايجنت ها از ديدگاه افسران جوان اردوی افغان حمايت ميکنند، که با محمد داؤد خان همفکری دارند. ادعا شده است که روس های مقيم کابل ازينکه شاه محمود خان اتباع امريکايی و انگليسی را ترجيح ميدهند، خشمگين ميباشندو به همين علت آماده اند در تبليغات شان از محمد داؤد خان حمايت کنند.
• مطبوعات کابل از انتخاب سلطان احمد خان، وزير صحيه، به شورای ملی از کابل اطلاع داده است او همچنان از طرف اعضای شورای ملی بحيث رئيس شورا، عوض عبدالاحد خان [مايار]، انتخاب شده است. عبدالاحد خان [مايار] بيمار بوده و از مدتی بدينسو نتوانست است به وظايف رسمی اش رسيدگی کند. اين تغير شايد با تقاعد سردار محمد هاشم خان نيز ارتباط داشته باشد، چون عبدالاحد خان از سالهای زيادی رفيق صميمی و حامی سردار هاشم خان ميباشد.» (همانجا).
روزهای بلاتکلیفی سردارمحمد هاشم خان کسی که زر اندوخت، اما زکات نداد
به گفته شادروان غبار «میتوان گفت ازتمام اعضای این باند،[حاکم]، شخص محمد هاشم خان صدراعظم بیشتر رنج روحی میکشید، زیرا او محکوم بود که در داخل کشور برای " روزمبادا" ذخیره باشد. وهم برای یک دیکتاتور، زنده ماندن اعزازی با شرط مسلوب الاختیاری، در مملکتی که سالها حکم رانده بود، بد تر ازهرمرگی بود. خصوصاً که او تحت تهدید کهولت و بیماریها نیز قرار داشت. ازهمه صعب تر که او موقف خود را دراواخر عمر، دقیقاً درک میکرد و میدانست که ملت دربارۀ او چه میگویند و با چه دیده ئی به او و اعمالش نگاه میکنند. بعید نیست که چنین محاکمات درونی، سایق این شد که او مثل یک مجرمی در پایۀ دار، متوسل به دعا در نزد خدا گردد. پس این مردکم سواد در ایام پیری و بیکاری، تازه شروع کرد بخواندن " تفسیر دری حسینی" زیرا او عربی نمیدانست و از فهم " فاتحه الکتاب" هم عاجز بود. ازآن بعد، این شخص، نزد کسانی که درکابل و جلال آباد به دیدنش میرفتند، ازمفاد تفسیر حسینی بصورت یک زاهد تارک دنیا، اظهار علم و اطلاع میکرد. مگرخواندن تفسیر هرگز باعث آن نشد که محمد هاشم خان ازصد ها ملیون دالری که درخارج و صد ها ملیون افغانی که در داخل کشور اندوخته بود، حتی حد اقل " زکات شرعی" آنرا " به حُکم تفسیر حسینی" به ناتوانان افغانستان بپردازد تا آنکه منادی مرگ دررسید و او با تن عریان درخاک نمناک بخفت و فصلی داغدار از اعمال خود در تاریخ افغانستان بگذاشت...». (مير غلام غبار، افغانسان در مسير تاريخ،جلد دوم، ص ۲۱۳).
(پايان)