زنان و برخورد حکومت های غیر خاندان شاهی
حکومت دکتر عبدالظاهر
داکتر عبدالظاهر زاده ولایت لغمان ، بعد از ختم دوره تحصیلات عالی از لیسه حبیبیه و اخذ دیپلوم های طب و تخصص جراحی از دانشکده های «کلمبیا» و «جان هاپکینز» از امریکا، سر طبیب بیمارستان شار والی و داکتر مخصوص محمد ظاهر شاه شد.
کفیل ریاست دیپو های ادویه، معین وزارت صحت عامه، سفیر افغانستان در سفارت های ایتالیا و کراچی، رئیس کمیسیون مشورتی و اداری لویه جرگه در تصویب قانون اساسی، وکیل مردم ولایت لغمان در شورا، ریاست شورای ملی، معاون صدراعظم، و وزیر صحت عامه در کابینه داکتر محمد یوسف خان، را در کارنامه ای وظایف دولتی قبل از مقام صدارت خود دارد . محمد ظاهر شاه او را بعد از استعفای نور احمد اعتمادی، موظف به تشکیل کابینه ساخت که از تاریخ ۱۸ جوزا ۱۳۵۰ الی ۱۵ قوس ۱۳۵۱( ۹جون ۱۹۷۱ الی ۲ نوامبر ۱۹۷۲ ) صدراعظم افغانستان بود.
صبر، حوصله و درایت داکتر ظاهر سبب شد، مدتی را که سفیر افغانستان در کراچی بود، روابط افغانستان و پاکستان بر معضلهء پشتونستان را بطور موقت در آرامش نگهداشت. در ریاست شورا اوضاع سیاسی کشور را از نزدیک زیر نظر داشت. یک بار خواهش شاه را قبل از انتصاب داکتر محمد یوسف به حیث صدراعظم قبول نکرد. هیچ گاه آرزو نداشت مقام صدارت را بدوش گیرد.
داکتر ظاهر گرچه تمایلی چندان به قبول این وظیفه نداشت. اما شاه با توظیف او به این مقام فقط از تجربه او کار گرفت و کار های اجرایی صدراعظم را بدوش معاون صدارت داکتر صمد حامد و وزیر خارجه محمد موسی شفیق انداخت و لیست انتصابی تمام اعضای کابینه را که تنها خانم شفیقه ضیایی بحیث وزیر مشاور در آن جا داده شده بود برای داکتر ظاهر سپرد تا در شورا قرائت کند.
محمد ظاهر شاه با محول کردن صلاحیت های اجرایی به داکتر صمد حامد معاون صدارت و موسی شفیق وزیر خارجه، میخواست این دو چهره مانند پرنده ها، به هر سو بال گشایی کنند تا در بین مردم شخصیت و موقف سیاسی - اجتماعی پیدا نمایند تا در آینده ای کشور بحیث رجال برجسته نقش داشته باشند.
افغانستان در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ نظر به وضعیت آب و هوا منطقه به کمبود بارندگی دچار شد. کاهش آب سبب خشک سالی در مناطق غرب و شمال کشور گردید. محصولات گندم و مواد خوراکی طی این سال ها بطور کلی در آن مناطق کاهش و قیمت امتعه افزایش یافت. مردم غرب و شمال بخصوص غور، بادغیس و بدخشان از گرسنگی به ستوه آمده به شهر سفر و به فروش فرزندان خود شروع کردند. در شهر ها و سایر نقاط افغانستان مردم دست به مظاهره و احتجاج علیه دولت زدند و حکومت را مسئول همه ای این مشکلات مردم شمردند. مردم غور بر معاون صدراعظم که برای کمک رسانی به ولایت غور رفته بود سنگ پرتاب کردند.
کشیدگی بین حکومت و جریانهای فکری و سیاسی، تراکم کار های مهم دولتی و عدم رسیدگی شخص صدراعظم به آنها، اختلاف نظر بین وکلاء طرفدار زبان پشتو و فارسی در شورا، قتل سیدال سخندان دانشجوی دانشگاه کابل از طرف جوانان مسلمان، قتل چهار فرانسوی در قندهار و زوج انگلیسی در شاهراه قندهار و شیوه ای پاسخ حکومت به پرسش وکلاء شورا منجر به ضعف و شکست حکومت داکتر ظاهر شد.
محمد ظاهر شاه که تلاش برای شخصیت سازی داکتر صمد حامد و محمد موسی شفیق برای آینده افغانستان و سیاست دولت شاهی داشت. استعفای داکتر صمد حامد را که وخامت اوضاع اقتصادی، خشکسالی و اختلافات درون کابینه دلایل آن بود، پذیرفت. محمد موسی شفیق با کنار رفتن داکتر صمد حامد از وظیفه معاونیت صدارت، شخصا تمام امور اداری و اجرایی صدارت حکومت داکتر ظاهر را به دست گرفت. بعد از پذیرفتن استعفای داکتر ظاهر، در ۱۶ قوس ۱۳۵۱ ( خزان ۱۹۷۲) محمد ظاهر شاه محمد موسی شفیق را موظف به تشکیل کابینه ساخت.
حکومت محمد موسی شفیق آخرین صدراعظم دولت شاهی افغانستان:
محمد موسی شفیق، پسر مولوی ابراهیم کاموی از عالمان دینی شهرستان ننگرهار، جوان پر تحرک و با انرژی بود که از مدارس دینی افغانستان فارغ و تحصیلات عالی را در الا ظهر مصر به پایان رسانیده و در حقوق مقایسوی از ایالات متحده امریکا و بعد از یک بورس کوتاه مدت در پاریس، در وزارت عدليه آغاز به کار کرد. محمد موسی شفیق مسئولیت های معین وزارت عدليه، منشی کمیته تسوید قانون اساسی، مشاور وزارت خارجه، سفیر در قاهره، و وزیر امور خارجه تا مقام صدارت را در کارنامه سیاسی دولتی خود دارد.
محمد موسی شفیق ، برای اعاده ای نظم و امنیت کشور که در اثر خشکسالی، تظاهرات و احتجاج مردم بی نظم گردیده بود، تلاش ورزید. برای روابط نیک با اعضای شورا ، و شنیدن خواست وکیل ها، دفتری در نزدیکی شورا باز کرد. صدای وکلاء را از طریق رادیو مانع و از بیانیه های طویل آنها در جلسات شورا ممانعت به عمل آورد. بدگمانی که در بین حکومت های سابق و عالمان دینی ایجاد شده بود را رفع نمود. پنج وقت آذان نماز را در کابل رادیو مروج ساخت. معاهده آب رودخانه ای هیرمند با ایران را با قرارداد جدید بین افغانستان و ایران عقد کرد و با مشاوره با وکلاء قرار داد را از تصویب هر دو مجلس شورا با اکثریت رای به تصویب رساند. کوشش کرد سیاست خارجی حکومت های را که بیشتر به سوی اتحاد شوروی تمایل پیدا کرده بودند به خط میانه یا بی طرفی باز گرداند. موسی شفیق خواست از کمک های مالی و اقتصادی کشور های غربی و ایران نیازمندی های مردم افغانستان را برآورده سازد. اختلافات سیاسی میان افغانستان، پاکستان و ایران را بهبود بخشد.
محمد موسی شفیق گرچه یکی از طرفداران گرو پ تدوین قانون اساسی بود که در تهیه، تسوید، و دفاع از قانون اساسی ۱۳۴۳در لویه جرگه سهم فعال داشت. اما اوضاع بحرانی سیاسی و اقتصادی افغانستان و مشاوره با شاه او را برآن داشت تا خلاف آزادی های دموکراتیک قانون اساسی قرار گیرد. افرادی را که در تسوید قانون اساسی سهم داشتند مانند داکتر محمد یوسف و میر محمد صدیق فرهنگ را به سفارت های مسکو و بلگراد سفیر ساخت و داکتر صمد حامد را برای معالجه به خارج فرستاد.
محمد موسی شفیق با ذکاوت و جرات که داشت توانست به مقاصد که برای آنها نقشه و طرح داشت با جسارت به اجرایی شدن آن پرداخت. شفیق شخص تجمل پسند بود که در دوران صدارت مو تری را که از آن استفاده می کرد با هواپیما از فرانسه خواست و لباس های خود را از روم فرمایش میداد. زندگی پر تجمل داشت که هیچ یک صدراعظم افغانستان در دوران صدارت شان نداشتند. موتر که او را به صدارت و یا مجالس حکومتی از یک محل به محل دیگر می برد، توسط موتر سیکل سواران پو لیس ترافیک اسکورت می شد. هیچ زن در کابینه ای محمد موسی شفیق نه مشاور وزیر و نه مقام وزارت داشت. دانشجویان نسوان از لحاظ کمیت انکشاف و بر تعداد شان در دانشگاه کابل افزوده شد که بعد از فراغت تحصیل در دستگاه حکومت به وظیفه جذب شدند.
احزاب، سازمانها و انجمن ها به صورت مخفی و آشکار در زمان حکومت های غیر خاندان شاهی بخصوص صدارت داکتر ظاهر و موسی شفیق مصروف فعالیت بیشتر سیاسی و جلب و جذب دانشجویان دبیرستان ها و دانشگاه کابل بودند. دانشجویان نسوان نیز در چنین احزاب، سازمان ها و انجمن ها آگاهانه و یا احساساتی جذب و علاقمند و فعال شدند. در فعالیت های سیاسی، تظاهرات خیابانی، و نشرات آن گرو پ های سیاسی فعالانه سهم گرفتند. فعالیت سیاسی زنان و مردان دانشجو و کارمندان دولت، در احتجاج های علنی و حرکت های اعتراضی سبب تعویض رئیس دانشگاه کابل، بعضی روسای دانشکده ها، استعفای وزیر معارف و صدراعظم و فسخ قوانین معارف و دانشگاه گردید.
محمد موسی شفیق در رویای عملی کردن طرح و نقشه های خط مشی حکومت خود بود که در نیمه شب ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ در خانه خود دستگیر و زندانی شد. با سقوط دولت شاهی بوسیله نظامیان طرفدار سردار محمد داود، پایان آخرین نخست وزیر دهه دموکراسی و روند دموکراسی سازی در افغانستان و دنباله حاکمیت محمد زایی ها در شکل دیگری دولتی یعنی جمهوریت ادامه یافت.
جمهوریت سردار محمد داود، فعالیت های سیاسی و جنبش زنان را در بخش۳۲ دنبال کنید. ادامه دارد .
منابع :
قاموس کبیر افغانستان، ناصر وقار،
روزنامه ۸ صبح ، افغانستان در قرن چهاردهم خورشیدی( دهه دموکراسی) حبیب حمید زاده،
زنان افغان زیر فشار عنعنه ...، دکتر سید عبدالله کاظم،
تحلیل واقعات سیاسی افغانستان، عبدالحمید مبارز ،
افغانستان در پنج قرن اخیر، میر محمد صدیق فرهنگ،
خاطرات سیاسی ، سید قاسم رشتیا
محمد طاهر ،
امریکا -جنوری ۲۰۲۴ ( جدی - ۱۴۰۲)
.