امریکا از پیروزی حزب حاکم تایوان، حزب دموکراتیک مترقی به رهبری لای چینگ-ته در انتخابات دیروز(شنبه 13 جنوری 2024) ریاست جمهوری که طرفدار امریکا و مخالف سیاست دولت کمونیست چین در ادغام این جزیره به چین است،
استقبال و احساس مسرت کرد. ممکن است این رویداد برای امریکا که در جنگ اوکراین دخالت دارد و تا حالا ده ها ملیارد دالر را برای پیروزی اوکراین در برابر روسیه در این جنگ هزینه کرده است، و با حمایت از جنایت و نسل کِشی اسرائیل در جنگ غزه میزان نفرت افکار عمومی جهانِ مخالف ظلم و بی عدالتی را در مقابل خود بالا برده است، خوشحال کننده باشد و به دنیا بگوید که طرفدار یا طرفداران امریکا در یک انتخابات آزاد برنده می شوند.
آیا پیروزی طرفدار امریکا در تایوان، امریکا و غرب را در پیروزی اوکراین بر روسیه تا راندن روس ها از شرق اوکراین و شبه جزیرۀ کریمه که پس از ناکامی ضد حملۀ اوکراینی ها در سال گذشتۀ 2023 به ضد حملۀ بهار و تابستان سال روان 2024 دل بسته اند، امید وار و مطمئن می سازد؟
آیا پیروزی طرفدار امریکا در تایوان ادعای حاکمیت چین را بر این جزیره تضعیف می کند و امکان تبدیل شدن تایوان را به اوکراین آسیا در تقابل امریکا و چین از میان می برد؟
منازعۀ تایوان میان چین کمونیست و امریکا چیست و چگونه شکل گرفت؟
آیا چین در آیندۀ نزدیک، کم از کم تا یک یا دو دهۀ دیگر یعنی تا 2034 و 2044 میلادی به تایوان حمله خواهد کرد و جنگ میان چین و امریکا بر سر تایوان بوقوع خواهد پیوست؟
این پرسش ها و پرسش های دیگر بر سر تایوان و منازعۀ تایوان در این نوشته مورد پاسخ و بحث قرار می گیرد.
تایوان در کجاست؟
جزیره تایوان در فاصلۀ 170 کیلومتری سواحل جنوب شرق چین در مجاورت سرزمین های واقع در آبهای جنوب شرقی آسیای که با امریکا روابط نزدیک دارند و پایگاه های نظامی امریکا نیز در آن جزایر قرار دارد، واقع است. مانند کشورهای جاپان، فلیپین و جزیرۀ گوام. جزیرۀ گوام با بیش از یک ملیون جمعیت که هر چند بصورت رسمی بخشی از خاک ایالات متحده امریکا نیست، توسط امریکا اداره می شود و مردمش شهروند امریکا محسوب می شوند. جزیرۀ گوام یکی از پایگاه های استراتژیک آمریکا در اقیانوس آرام به شمار می رود و بخشی از نیروهای بحری ارتش امریکا در این جزیره مستقر است.
کشور جزیرهای تایوان از جزایر تایوان، پنگهو، کینمن، ماتسو و شماری جزیرهٔ کوچک دیگر تشکیل شده است که از راه تنگه تایوان از غرب با جمهوری خلق چین، از شمال شرق با جاپان و از جنوب با فیلیپین همسایه است.
پرتگالی ها در سال 1550 میلادی جزیرۀ تایوان را کشف کردند و نامش را فورموزا(فارموسا) به معنی زیبایی گذاشتند. سپس در سال 1641 هالندی ها در جنوب و اسپانیایی ها در شمال این جزیره قلعه هایی ساختند تا بر آن حکومت کنند. هالندی ها با راندن اسپانیایی ها تا سال 1661 میلادی بر تایوان حکومت کردند. پس از 1661 شخصی به نام "کوژینگا" پادشاهی مستقل در این جزیره تشکیل داد و در 1683 خاندان "چینگ" بر این جزیره حکومت یافت. در سال 1895 میلادی که چین در جنگ با جاپان شکست خورد، تایوان در تصرف و حاکمیت جاپانی ها قرار گرفت و به این تسلط تا جنگ دوم جهانی ادامه دادند و در این مدت نقش زیادی در توسعه و پیشرفت تایوان ایفا کردند. پس از جنگ دوم جهانی که جاپان و متحدش آلمان هیتلری و ایتالیا شکست خوردند، تایوان بخشی از جمهوری چین شد.
جدایی تایوان از چین
پس از جنگ دوم جهانی که تایوان بخشی از خاک جمهوری چین شد و دولت این جمهوری توسط حزب "کومین تانگ"(جبههٔ ملی یا جبهۀ ناسیونالیستهای چین) برهبری" چیانگ کای شک" یا به چینی "جیانگ جیه شی" اداره می شد، منازعه بر سر قدرت میان کمونیستان و نیروهای چپ در این جبهه و داخل دولت در سال 1926 آغاز گردید. این منازعۀ قدرت که به جنگ خونین میان طرفین تبدیل شد تا سال 1949 میلادی به غلبه و پیروزی مائوتسه تونگ رهبر حزب کمونیست چین انجامید و "چیانگ کای شک" با بسیاری از طرفدارانش در داخل دولت جمهوری چین به جزیرۀ تایوان گریختند و در آنجا دولت جمهوری چین یا چین ملی را تاسیس کردند و در واقع دو دولت و دو کشور چین ملی و چین کمونیست شکل گرفت. مائو در بخش بزرگ و سرزمین اصلی چین دولت کمونیست چین را بوجود آورد و تایوان از آن زمان تا امروز از چین جدا باقی ماند.
تایوان پس از جدایی از چین کمونیست
"چیانگ کاشک یا "جیانگ جیه شی"، شهر تایپه را پایتخت چین ملی یا تایوان اعلان کرد و چند ماه بعد در سال 1950 به متحد ایالات متحده امریکا در جنگ کوریا تبدیل شد. امریکا به تنگی تایوان یک کشتی جنگی فرستاد تا مانع حملۀ چین کمونیست به این جزیره و حکومت آن شود، زیرا دولت کمونیست چین از همان آغاز، تشکیل دولت و کشور مستقل در تایوان را محکوم کرد و تایوان را بخشی لا ینفک سرزمین چین خواند. امریکا و سازمان ملل متحد و کشورهای غربی تا سال 1971 میلادی تلاش کردند تا تایوان را به عنوان دولت مشروع کُلٌ چین بشناسند و آنرا به عضویت شورای امنیت سازمان ملل درآوردند. اما در این سال(1971) سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامهای با 76 رای موافق، 35 رای مخالف و هفده رای ممتنع، تایوان را از عضویت اخراج و کرسی چین را به دولت کمونیست چین واگذار کرد. ایالات متحدۀ امریکا نیز در سال 1979 که تا این سال روابط رسمی و دیپلوماتیک با تایوان داشت، این رابطۀ رسمی را قطع کرد، معاهدۀ دفاعی اش با تایوان را نیز ملغی اعلان داشت و با چین کمونیست رابطۀ دیپلوماتیک برقرار ساخت. اما علی رغم این قطع رابطۀ دیپلوماتیک و رسمی با تایوان به روابط غیررسمی خود به شمول فروش تسلیحات و روابط تجارتی و اقتصادی با وجود مخالفت شدید چین، ادامه داد.
وضعیت امروز تایوان
در حالی که از میان 193 کشور عضو سازمان ملل متحد، تنها سیزده کشور تایوان را به عنوان کشور مستقل به رسمیت می شناسند، اما 58 کشور دنیا به شمول امریکا و کشورهای غربی علی رغم عدم شناسایی رسمی تایوان و نداشتن رابطۀ دیپلوماتیک، با تایوان روابط دولتی غیر دیپلوماتیک و غیر رسمی دارند. اکثر این کشورها که شامل کشورهای اروپایی و غربی می شوند در تایوان دفتر اقتصادی، تجارتی و فرهنگی دارند.
تایوان با مساحت سی و شش هزار و یکصدو نود و هفت کیلومتر مربع، بیش از 24 ملیون جمعیت دارد. شهر تایپه با سه ملیون جمعیت پایتخت کشور است. تایوان از نظر اقتصادی یک کشور پیشرفته است که پیش بینی می شود در چند سال آینده به یکی از قدرت های مهم اقتصادی در آسیا تبدیل شود. زبان رسمی تایوانیها، چینی ماندارین است ودین اکثریت مردم تایوان یعنی 93 در صد شان مخلوطی از بودایی، آیین کنفیسیوسی و تائوئیست و پنج درصد نیز مسیحی هستند.
نظام حاکم سیاسی تایوان، جمهوری با سیستم دموکراسی و احزاب آزاد است که مردم از طریق انتخابات، رئیس جمهور را بر می گزینند. تایوان دارای پارلمان 113 عضوی است. در انتخابات دو روز قبل سه حزب اصلی: حزب دموکراتیک مترقی یا پیشرو که طرفدار جدی امریکا و مخالف پیوستن تایوان به چین می باشد، حزب مردم تایوان و حزب ملی گرای کومین تانگ با هم رقابت کردند که نامزد حزب حاکم دموکراتیک مترقی "لای چینگ ته"، انتخابات را برد. در حالی که او پس از پیروزی گفت برای بقای استقلال کشور بجای برخورد نظامی با چین از گفتگو حمایت می کند، شی جین پینگ رئیس جمهور دولت چین کمونیست دوهفته قبل در سال نو میلادی گفت که اتحاد مجدد سرزمین مادری(تایوان با چین)رویداد تاریخی اجتناب ناپذیر است.
اگر تسلط چین بر تایوان و ادغام آن جزیره با چین کمونیست، اجتناب ناپذیر باشد، و این ادغام فقط به راه نظامی منحصر و محدود باشد، آیا دولت چین کمونیست این راه را به زودی و کم از کم تا یک دهۀ دیگر خواهد رفت؟
آیا چین اراده و توانایی آنرا دارد که مانع اصلی و مقتدری را به نام امریکا از این راه بردارد و به مقصد نهایی ادغام تایوان به سرزمین مادری به قول رهبر حزب کمونیست و دولت کمونیست چین، برسد؟
دولت کمونیست چین تا چه حدی از جنگ اوکراین در توسل به راه حل نظامی ادغام تایوان و یا اجتناب از راه حل نظامی، درس و تجربه گرفته است؟
سیاست نظامی گری چین در مورد تایوان
دولت چین در سال 2005 میلادی اقداماتی را در جهت اجرای شدن قانونی آغاز کرد که براساس آن استفاده از قدرت نظامی علیه تایوان در صورت اعلان استقلال از سوی حکومت تایوان مجاز می باشد. اما در ماه اپریل همان سال رئیسجمهور تایوان در سفر تاریخی به پکن رفت تا با هوجین تائو، رئیسجمهوری وقت چین دیدار کند و احتمال تهاجم نظامی چین را بر تایوان کاهش دهد. سپس روابط میان چین و تایوان در سال 2008 با پیروزی ریاست جمهوری حزب ملی گرای کومین تانگ گرم تر شد. دوسال بعد در 2010 دوطرف موافقت نامه های همکاری اقتصادی را میان هم امضا کردند و در سال 2014 حکومت های دوطرف در پایتخت های شان مذاکراتی را به انجام رساندند. علی رغم آنکه حزب ملی گرای مذکور در جنگ با کمونیستان چین شکست خورد و با فرار به تایوان تشکیل حکومت داد، اما سیاست این حزب تا حالا نیز بر ایجاد رابطۀ نزدیک و دوستانه با دولت کمونیست چین هر چند نه در جانبداری از ادغام تایوان به چین قرار دارد. در حالی که حزب حاکم فعلی(حزب دموکراتیک مترقی)، خواهان استقلال کامل تایوان، مخالف اصل پذیرش چین واحد متشکل از چین و تایوان و طرفدار بی قید و شرط امریکا است. وقتی در سال 2016 انتخابات ریاست جمهوری را نامزد حزب اخیر الذکر(حزب دموکراتیک مترقی) برد، چین تمام روابط با تایوان را به حالت تعلیق در آورد. در سال 2021 هواپیماهای نظامی چین صدها بار وارد حریم دفاعی تایوان شدند و سپس در سال 2022 که نانسی پلویسی رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایپه سفر کرد، چین تایوان را برای چند روز در محاصرۀ نظامی خود قرار داد. بدین ترتیب در سال های اخیر قدرت نمایی نظامی چین با پرواز دسته های بزرگ هواپیمای نظامی و نقض حریم هوایی تایوان و انجام مانورهای نظامی بیشتر شده و این احتمال را بوجود آورده است که ممکن است چین برای ادغام تایوان به حملۀ نظامی متوسل شود.
سیاست امریکا بر سر تایوان
شاید نمونه و مثال بهتر از تایوان در مورد سیاست دو گانۀ امریکا نباشد که با این صراحت و حتی وقاحت استقلال کشور و دولتی را به رسمیت نشناسد، اما در عمل و بصورت غیر رسمی از آن حمایت نظامی و تسلیحاتی کند.
پس از سال 1979 که امریکا با چین روابط دیپلوماتیک برقرار کرد و به تمام رابط رسمی خود با تایوان پایان داد، سیاست امریکا این بود که از تماس های رسمی مقامات دولتی با مقامات دولتی تایوان امتناع شود. اما برای باراول دونالد ترامپ، رئیسجمهوری وقت ایالات متحده سیاست کشورش طی چند دهه قبل از آن را نقض کرد و به طور مستقیم با تسای اینگ-ون رئیس جمهور تایوان تلفنی گفتگو کرد. در سال 2022 نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایپه پایتخت تایوان سفر کرد. چین که در واکنش به این سفر تایوان را در یک مانور نظامی به محاصره قرارداد، امریکا کشتی جنگی به تنگی تایوان فرستاد و برنامۀ جدیدی برای کمک نظامی به تایوان اعلان کرد. بعداً جوبایدن جانشین ترامپ در قصر سفید در اکتوبر 2021 گفت اگر چین به تایوان حمله کند، امریکا از تایون دفاع می کند، هرچند سپس قصر سفید این اظهارات را تکذیب کرد. در سال 2023 وقتی "تسای اینگ-ون" رئیس جمهور تایوان به امریکا رفت، کوین مککارتی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در لاس انجلس با او ملاقات کرد.
امریکا که چین را رقیب بالقوه در سطح منطقه و جهان در برابر خود می بیند و نگران پیشی گرفتن چین در عرصه های مختلف از خود به عنوان تک ابرقدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی دنیا است، میخواهد تایوان هم چنان نقطۀ فشار و بازدارندگی چین باقی بماند. تایوان از این زاویه نیز برای امریکا اهمیت استراتژیک دارد که در صورت تسلط چین بر این جزیره مجموعه ای از جزایر بعدی در مجاورت تایوان مانند جاپان و فلیپین و حتی گوام در معرض تهدید چین قرار می گیرند.
احتمال جنگ چین و امریکا بر سر تایوان
با توجه به سیاست های چین و امریکا به خصوص در مورد تایوان و اهمیت تایوان برای دوطرف، این پرسش به میان می آید که آیا جنگی میان امریکا و چین بر سر تایوان واقع خواهد شد؟
آیا چین به این زودی ها و تا یکی دو دهۀ دیگر بر تایوان حمله خواهد کرد؟
شواهد و قراین حکایت از احتراز دوطرف از جنگ بر سر تایوان دارد. چین بیشتر از امریکا مواظب و محتاط است تا پایش به چنین جنگی کشیده نشود. جنگ اوکراین نیز درس ها و تجاربی را در اختیار چین گذاشته است که بسوی این جنگ نرود. یعنی در واقع چین علی رغم مانورهای نظامی و قدرت نمایی هایش با شکستن حریم هوایی تایوان و علی رغم تاکید به بازگشت تایوان به سرزمین مادری، قصد تهاجم نظامی به تایوان برای این بازگشت را ندارد.
چرا؟
اگر چین به عنوان رقیب بالقوۀ امریکا در سطح جهان مطرح می شود، این رقابت در حال حاضر بیشتر یک رقابت اقتصادی می تواند باشد و این احتمال وجود دارد که چین به ابرقدرت اقتصادی برتر از امریکا تبدیل شود. چین خودش نیز به ظرفیت خود توجه دارد و تلاش می کند تا به اقتصاد اول دنیا و ابرقدرت اقتصادی برتر تبدیل شود که بسیار آسان نخواهد بود. از این رو است که چین در روابط خود با هر کشوری و در هر گوشۀ جهان به منفعت اقتصادی می اندیشد و شبیه یک کیسه بر و غارتگری است که چشمش در پی بردن کیسه یا جیب مردم کشورها و غارت منابع آن است.
اگر امپریالیزم از نگرش چپ و باورهای مارکسیستی همان مرحلۀ آخر غارتگری سرمایه داری باشد که در اثر از میان رفتن خردهسرمایهداری داخلی و ظهور تراستها و کارتلها دچار تورم تولید و کمبود مواد خام شود و برای بهدست آوردن مواد و منابع و بازار فروش با شیوه های مختلف به غارتگری و چپاول روی بیاورد، چین در واقع امپریالیزم دولتی است که بصورت یکدست و یک پارچه بدون هیچ رقابت و بدون هیچ تعهد و پابندی به قاعده و قانونِ معطوف و مبتنی به عدالت و صداقت، دست به این غارت و چپاول می زند. از این رو چین نمیخواهد تا اقتصاد رو به جهش و توسعه اش صدمه ببیند، مختل و متوقف شود. جنگ با امریکا این صدمۀ مرگبار را به اقتصاد چین وارد می کند و به سرعت به کاهش تولید صنعتی، بیکاری و تورم در چین می انجامد.
از نظر نظامی که چین به خوبی میداند قابل مقایسه و رقابت با امریکا نیست. ایالات متحدۀ امریکا به تنهایی بیش از چین، هند، روسیه، عربستان سعودی، فرانسه، آلمان، بریتانیا، جاپان، کوریای جنوبی و برازیل مجموعاً برای دفاع ملی خود هزینه می کند. امریکا صاحب حدود هشتصد پایگاه و ایستگاه نظامی خارج از مرز های خود است و برای جنگ و تجاوز نظامی در یک صدۀ اخیر تجربۀ بسیاری را دارد. در حالی که چین نه توان چنین هزینه ای را برای دفاع ملی خود دارد و نه دارای این چنین تجربۀ جنگ و تجاوز نظامی در دنیا است.
چین از نظر نیروی بحری نیز با امریکا قابل مقایسه نیست و بسیار بسیار از امریکا عقب مانده است. امریکا با بیست کشتی هواپیما بر و چهار هزار هواپیما بروی آن، قدرت برتر و منحصر به فرد در این عرصه است. قدرت اتمی تحت البحری امریکا نیز بسیار عظیم و بسیار برتر از چین است. گفته می شود که هفتاد درصد قدرت اتمی امریکا روی راکت های تحت البحری آن قرار دارد که می توانند در اعماق بحر با پنهان کاری حرکت کنند.
بنا بر این چین بر سر تایوان با امریکا وارد جنگ نمی شود و در سال های پیش رو کم از کم تا دو و سه دهۀ دیگر برای ادغام تایوان دست به تهاجم نظامی و اشغال این جزیره نخواهد زد. بعضی از تحلیلگران به این باور هستند که «استراتژی چین بر اساس نظریه مائو مبنی بر مبارزه با رقیب ضعیفتر از طریق فریب است.» به نظر میرسد که چین بیشتر از چنین استراتژی پیروی میکند.