آيا اعتراف مصطفی صغير، ايجنت انگليس ها، و نقشش در کشتن امير حبيب الله خان يک داستان خياليست؟
بازنگری رويداد های تاریخی و بررسی مجدد نظریه های تاریخی قبول شده و تغییر آنها بر اساس شواهد جدید یا تحلیل انتقادی دارای اهميت زياد ميباشد. تحقیقات تاریخی به طور مداوم شواهد جدیدی را به دست میآورد، شواهدی که ممکن است تفسير کلی یک رویداد تاریخی را تغییر دهد.
وقتی آرشيف ها باز می شوند، اسناد از طبقه بندی محرميت خارج می شوند، يا اکتشافات باستان شناسی انجام می شود، مؤرخ و محقق باید در روشنی شواهد جديدنظریه های موجود را دوباره ارزیابی کند.
با اطلاعات و شواهد تاریخی تازه، نظریهها و نتیجهگیریهای فعلی باید مجدداً ارزیابی شوند تا اعتبار آنها تأیید شود، بخصوص وقتی یافتههای جدیدتر با توضیحات قدیمی تناقض داشته یا وقتی اشتباهات در طول بررسی مجدد کشف شوند.
چون تاریخ اغلب توسط پیروزمندان نوشته میشود و در نتیجه به گزارشهای مغرضانه منجر میشود، بازنگری رويداد های تاريخی به کشف تسلسل واقعی رویدادها کمک می کند و از پذیرفتن نسخه های مغرضانه به عنوان تاریخ واقعی جلوگیری می کند.
شرح رويداد های تاريخی گذشته ميتواند تغير کند
متاسفانه در جامعۀ ما افرادتحصيل يافته حتی در سطح کسانی که در رشتۀ تاريخ دارای تعليمات عالی بوده و يا استادان نامی فاکولتۀ ادبيات و علوم اجتماعی هم گاهی اوقات فرض میکنند که تحقیقات تاریخی یک عمليۀ یکبار برای همیشه است که در نهایت منجر به یک نسخه نهایی واحد از آنچه در گذشته رخ داده، میشود. آنعده از محققين و نويسندگان ما که معتقد اند تاريخ هم مانند علوم ديگر همواره در حال بازبينی و بازنگريست، در بسياری موارد مورد حملات شخصی و اتهامات مختلف قرار ميگيرند.
قتل امیر حبیب الله خان و نقش بريتانیا
موضوع قتل امير حبيب الله خان ملقب به سراج الملة و الدین در فبروری سال ۱۹۱۹ م ، تا هنوز هم با گذشت بيش از يک قرن يکی از راز های به اصطلاح سر به مهری است که تا اکنون باز نشده و باوجود موجوديت روايات و نظريات مختلف به بررسی و تحقيق بيشتر ضرورت دارد.
خوشبختانه محترم احمد فواد ارسلا، نويسنده و محققی که شايد دربين افغان ها از اسناد آرشيف ملی امريکا از همه بيشتر استفاده نموده باشد، درين اواخر با نشر يک مضمون جديدتحت عنوان «قتل امیر حبیب الله خان و نقش برتانیا با در نظرداشت معلومات تازه در مورد ایجنت برتانیا مصطفی ساگر [صغير]» يک اثر محقق ترکی بنام صالح کیش را معرفی نموده که با استناد مدارک و منابع استخباراتی و قضایی ترکیه در سال ۲۰۰۹ ميلادی تحت عنوان مصطفی ساگر [صغير] یک جاسوس برتانیای در جریان اشغال و استقلال ترکیه، معلومات جديدی رادرين باره به نشر سپرده که قابل تقدير است.
تفاوت نظر ها در رابطه با انگيزه های اصلی و عامل يا عاملان قتل امير حبيب الله خان
داکتر سيد عبدالله کاظم در رابطه با علت اين تفاوت نظر ها مينويسد که «امروز با آنکه از این رویداد مدت ۱۰۶ سال میگذرد، هنوزهم این موضوع [ بررسی زوایای تاریک قتل امیرحبیب الله خان ] مطرح بحث هموطنان علاقمند به تاریخ قرار دارد و گاه گاهی بحث های دلچسپ دربارۀ انگیزه های این قتل، عامل یا عاملان آن و درنتیجه تحولات بس مهم بعدی آن با اختلاف نظرهائیکه در زمینه بین محققان تاریخ و نیز مردم عوام وجود دارد، صورت میگیرد. دلیل عمده تفاوت نظرها البته ناشی از فقدان اسناد و تحقیقاتی است که سالها در مغشوشیت قرارداشته و نیز در حاشیۀ شایعات و حتی ذهنیت سازی های رژیم های بعدی عمدا ایجاد شده و کسی جرأت نمیکرد در آن باره ابراز نظر کند و در جستجوی حقایق برآید. از آنروز تاحال هنوزهم عامل و یا عاملان قتل و انگیزه های اصلی آن در پرده ابهام قرار دارد و هیچ سندی در دست نیست که الزامیت قطعی این عمل را بطور یقیین مشهود سازد. واقعه نگاران، محققان تاریخ وسیاسیون هریک بزعم خود دراین مورد ابراز نظر کرده و بعضاً درآثار و نقل قول های خود شایعاتی را منعکس ساخته اند که بسیار سؤال انگیز به نظر می آیند ». (داکتر سيد عبدالله کاظم، بررسی زوایای تاریک قتل امیر حبیب الله خان سراج الملة، مضمون ۲۵ مارچ ۲۰۲۴ در پورتال افغان جرمن آنلاين)
اسناد آرشيف انگلستان در رابطه با مصطفی صغير
درينجا ميخواهم در رابطه بامصطفی صغير، ايجنت انگليس ها، و نقشش در کشتن امير حبيب الله خان دو سند مهم را خدمت علاقمندان تاريخ کشور عزيز ما تقديم کنم:
سند اول - اعترافات خود مصطفی صغير:
منبع اين سند، اسناد ادارۀ سياسی و خصوصی ، تحت موضوع «خلاصههای اطلاعاتی خراسان سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۲ در آرشيف انگلستان در کتابخانه بریتانیا به ادرس IOR/L/PS/10/972/1 ميباشد.
این دوسيه در ۵۴۰ صفحه شامل گزارشهای نوبتی شمارهدار (عمدتاً هفتگی) است که در ابتدا هر کدام «خلاصه اطلاعات» نامیده میشدند و بعداً «يادداشت های اطلاعاتی مشهد» نامیده میشدند. این گزارش ها در ابتدا توسط مأمورین نظامی بریتانیا در مشهد و بعد از آن توسط آتشۀ نظامی مشهد صادر می شدند. اين خلاصهها و یادداشتهای اطلاعاتی مربوط به امور سیاسی، خارجی، نظامی و دیپلماتیک در محل و مناطق همجوار است و تحت عناوين گوناگون، عمدتاً خراسان و شمال شرق فارس، هرات و افغانستان، ترکستان روسیه، خراسان، فرانسه، گارنيزون های بلشویکی محلی، بخارا، تاشکند، روسیه مرکزی، خیوا، فرغان وسمرقند تنظیم شدهاند.
اين خلاصه های اطلاعاتی اغلب شامل ضمیمه هایی روزنامه های محلی و ملی است که در مناطق و کشورهای مورد علاقه منتشر میشد، از جمله نبات، رستا، ایزوستیا، اتفاق اسلام هرات، بدنوتا، پرولیتری، شرق ایران و پراودا.
ترجمۀ متن سند
«تلاش انگلیس ها برای ترور مصطفی کمال پاشا: یک جاسوس بریتانیایی که خود را بحيث نمايندۀ کمیتۀ خلافت پشاور وانمود ميکرد، وارد آناتولی شده و اداره کشف ملی او را شناسائی و دستگیر نمودند. وی در جريان تحقيقات به جاسوسی خود اعتراف کرد و اظهار داشت:
من مستقیماً در خدمت وزیر خارجه انگلیس در بخش سیاسی هستم که در آنجا نقشه های قتل در ترکیه، افغانستان، فارس و هند به سر رسيده اند.
ماموریت من در آناتولی ترور مصطفی کمال پاشا بود. من توسط منشی وزیر امور خارجه در لندن فرستاده شده ام. مقامات بلندپایه انگلیسی دیگری نیز در قسطنطنیه مشغول تعقيب چنين اهداف هستند. آنها در آنجا انجمن های مخفی را سازماندهی می کنند.
من یکی از کسانی بودم که به دستور وزارت خارجه انگلستان امیر حبیب الله خان را در کابل ترور کردم.
انگلیس ها از یونانی ها به عنوان پردۀ استفاده می کنند که در پشت آن استقلال ترکیه را تضعیف می کنند.
من قبل از سال ۱۹۱۴ برای تعقيب جنبش ملی گرایی در مصر مأموريت داشتم .
این جاسوس خود را مصطفی صغیر می نامید. او را پس از اثبات کامل جرمش در میدان انقره به دار آویختند و تفصيل دوسيه از طریق بی سیم به همه بخش ها اطلاع داده شد».
سند دوم - يکی از اسناد آرشيف انگلستان در کتاب پاليسی خارجی بريتانيا بين سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۹
اين سندکاپی يک تلگرام بين مقامات بريتانوی ميباشد که به تلگرام های تبادله شدۀ متعدد ديگر بين قسطنطنیه و لندن راجع به اعدام مصطفی صغير اشاره ميکند.
يک نکتۀ مهم درين سند در پاورقی آن توسط مؤلفين اين کتاب که دو تن از پروفيسوران تاريخ در يونيورستی لندن ميباشند، ذکر شده است. آنها به يک سند منتشر نا شدۀ مؤرخ ۲۹ می حواله ميدهندو مينويسند که «مصطفی صغير يک بريتانوی هندی الاصل بود، کسی که توسط نشنلست ها دستگير شده بود. و به تاريخ ۱۲ ماه می ايچ. رمبولد بصورت تلگرافی از بيکر سامی خواست تحت معاهدۀ تبادلۀ اسيران او را به انگليس ها بسپارند.
(ادامه دارد)