جمهوریت محمد داود خان
سردار محمد داود، بعد از اینکه پیشنهادش را محمد ظاهر شاه با خاموشی از آن گذشت با استعفا از مقام صدارت، و اساس ماده ۴۲ قانون اساسی ۱۳۴۳ از فعالیت های سیاسی رسمی کنار رفت. خانه نشینی و دوری از مقام دولتی، برای شخص محمد داود که عطش مقام اول کشور را در سر داشت، ناخوش آیند بود.
مقام ریاست جمهوری و کودتا چه وقت ذهن سردار محمد داود را به خود جلب کرد . در سال ۱۹۵۸ جنرال عارف و جنرال قاسم در عراق بساط نظام شاهی را با کودتا برچیدند و جمهوریت را در عراق اعلام کردند. حسن شرق در کتاب « کرباس پوشان برهنه پا»، نوشت: « من با سردار محمد داود و سید عبدالله در پغمان بودم که خبر کودتا در عراق از بلند گویای باغ عمومی پغمان، پخش شد. مردم که در باغ عمومی از هوای گوارا پغمان لذت میبردند به رقص و شادی پرداختند و چشمان سید عبدالله از شادی پر از اشک شد و من خود را آن موقع جمهوریخواه معرفی کردم. اما سردار محمد داود هیچگونه عکس العملی در مورد طرز دیدم از خود نشان نداد، گویا که در دل با جمهوریت موافقت داشت».
سردار محمد داود نظر به خصوصیت منحصر به فرد که داشت، در زندگی هرگز به مقام دوم راضی نمی شد و ترجیع میداد که شخص اول باشد. چنانچه میر محمد صدیق فرهنگ در جلد دوم «افغانستان در پنچ قرن اخیر» روایت از خانواده ای محمد کریم خان که در زمان صدارت سردار محمد هاشم خان، حاکم اعلای فراه و سردار محمد داود نایب الحکومه قندهار بود آورده است که سردار محمد داود از کریم خان خواسته بود که به نفع زمامداری او در منطقه تبلیغات نماید.
سردار محمد داود در دوران خانه نشینی برای عملی ساختن این طرز فکر، با اشخاص سرشناس و خبره ، عده ای از نظامیان بلند پایه و صاحبان منصب در ارتش و ... دیدار و ملاقات های بر قرار می کرد.
سردار محمد داود شخصیت پویا، که مسایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افغانستان به شکل مستقیم برایش قابل لمس بود، با تجارب از کارکرد های دولتی، ظرفیت این را داشت که برای جلب و جذب بیشتر هویت های ملی، فرهنگی و نظامی کشور با استفاده از مکانیزم خاص همسویی نشان داد و با مطالبات جدید، آنها را آماده یک حرکت ساخت.
بی موازنه گی بین قوه های سه گانه دولت، عدم توجه حکومت ها به خواست های مردم، بحرانی شدن اوضاع سیاسی، اقتصادی بخصوص در زمان خشک سالی و قحطی، تظاهرات جوانان و عدم توشیح قانون احزاب و... در دوران حکومت های غیر خاندان شاهی شرایط را برای سردار محمد داود مساعد گردانید، تا اینکه در شب ۲۵-۲۶ سرطان سال ۱۳۵۲ مطابق ( ۱۷ جو لایی ۱۹۷۳) در تفاهم با صاحب منصب های پایین رتبه ای ارتش شاهی و همکاری جناح بخش نظامی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، نظام سلطنتی را سقوط و دنباله حاکمیت محمد زایی ها را در شکل سیاسی دیگری دولت یعنی جمهوریت ادامه داد.
صبح ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ مردم با شنیدن نغمه های مارش نظامی از طریق امواج رادیو کابل ملتفت شدند که وضعیت در کشور دست خوش کدام حادثه شده است. بار نخست بود که این پیش آمد غیر مترقبه هوش و فکر شان را سوال پیچ کرد. با حدس و گمان های زیاد که چه گپ شده باشد. شاید بلند ترین شخصیت دولتی و یا کدام عضو خاندان شاهی وفات یافته باشد و... گوشهای شان را به رادیو دوختند تا خبری بشنوند. ساعت هفت و بیست دقیقه صبح نطاق رادیو با این جمله کوتاه اعلام کرد: « اکنون سردار محمد داود بیانیه میدهد!».
سردار محمد داود ، که بطور مستقیم از طریق امواج رادیو کابل بیانیه میداد، بعد از مقدمه مختصر، گفت: « من برای سعادت آینده وطن خود، جزء قایم ساختن یک دموکراسی واقعی و معقول که اساس آن خدمت به اکثریت مردم افغانستان برقرار باشد، راه دیگری سراغ نداشتم و ندارم...» سردار محمد داود رژیم پادشاهی را بخصوص در ده سال اخیر رژیم مطلق النعانی و دموکراسی متکی به قانون اساسی را دموکراسی قلّابی خوانده افزود: « لذا همه وطن پرستان، خصوصا اردوی وطنپرست افغانستان تصمیم گرفت که دیگر به این نظام فاسد خاتمه داده شود و وطن از این ورطه بدبختی رهایی یابد.» او در ضمن ادامه داد: « باید به اطلاع شما هموطنان عزیز برسانم که دیگر این نظام از بین رفت و نظام جدید که عبارت از نظام جمهوریت است و با روحیه حقیقی اسلام موافق است، جا گزین آن گردید.»
شنیدن آواز سردار محمد داود، و ادای کلمات که او از طریق امواج رادیو بیان میداشت، تاثیرات گوناگون در شنوندگان به جا گذاشت. مردم عوام این حادثه را پادشاه گردشی تلقی کردند و خوش بودن که این حادثه مانند پادشاه گردشی های گذشته تاریخ کشور بدون برهم خوردن نظم، امنیت و خونریزی صورت گرفت. در قشر تعلیم یافته و فعال در سیاست مانند بسیاری از هوا خواهان حزب دموکراتیک خلق که بطور خفا با سردار و خاندان شاهی در رابطه بودند این پیشامد مورد استقبال قرار گرفت. چنانچه که چند عضو از حزب در همکاری با دولت جمهوری سردار محمد داود مقام های وزارت، ولایت و ... را پیش بردند. هواخواهان احزاب اسلامی و طرفداران جریان شعله جاوید، ستم ملی، مشروطه خواهان و دموکرات ها از رهبری نظام جمهوریت ناراض شدند. اما به علت نداشتن سازمان منظم نتوانستند برای مقابله با نظام جمهوریت محمد داود دست بکار شوند. نظام جمهوریت که هوا خواه و هم بد خواهان خود را داشت، روز ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ را تغییر رژیم شاهی در تاریخ افغانستان ثبت کرد.
ذهن کنجکاو مخالفان و ناراضیان سردار محمد داود، در همان آغاز به این سوالها سرگرم شد که، این کودتا با همکاری دولت شوروی صورت گرفت، یا سازشی از قبل بین شاه و سردار محمد داود پیش از سفر به خارج صورت گرفته بود؟ یا واقعاً فکر و عمل کودتا، تنها ابتکار شخص سردار محمد داود بود؟
دولت شوروی همواره نقش خود در کودتا را رد کرده است. در «اسناد لانه جاسوسی» سفارت امریکا که در تهران منتشر شده است. نقش دولت شوروی را، سفارت امریکا در کابل در اوایل تایید ولی بعدها از طریق وزارت خارجه شان ابراز داشتند که هیچ علامتی در باره مداخله شوروی در کودتا وجود ندارد.
نصرالله ملکیار وزیر مخابرات کابینه ای محمد موسی شفیق، این کودتا را در همکاری با شوروی میداند...ادامه ای نظرات مخالفین و ناراضیان جمهوریت محمد داود، و زنان در نظام جمهوریت را در بخش ۳۴ دنبال کنید .
منابع :
کرباس پوش های برهنه پا ، خاطرات دوکتور محمد حسن شرق.
زنان افغان زیر فشار عنعنه ...، دکتر سید عبدالله کاظم.
تحلیل واقعات سیاسی افغانستان، عبدالحمید مبارز .
افغانستان در پنج قرن اخیر، میر محمد صدیق فرهنگ.
خاطرات سیاسی ، سید قاسم رشتیا.
محمد طاهر ،
امریکا - اپریل- می ۲۰۲۴ ( ثور - ۱۴۰۳)