حسن کاظمی قمی نماینده سفیر و نماینده ویژه ایران برای افغانستان در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا: «همواره به حکومت طالبان مشورت داده و تأکید کرده ام که یک نظام تکقومی، تکزبانی، تکجنسیتی و تکمذهبی پاسخگوی نیازهای مردم افغانستان نیست. افغانستان کشوری با تنوع زبانی، قومی و مذهبی است، لذا باید به تبعیض در زمینه اقلیتهای قومی، زبانی و مذهبی پایان بخشیده شود.
نگاه ما دعوت مقامات حکومت سرپرست برای مشارکت همه افراد صالح از میان اقشار متنوع و مختلف افغانستان است. تبعیض و مسدود کردن مکاتب و دانشگاهها منجر به مهاجرت گسترده شده و اکنون نزدیک به شش میلیون مردم افغانستان در ایران زندگی میکنند. ناکامی در رفع نیازهای مردم افغانستان به دلیل تبعیض و ظلم، میتواند باعث مداخله خارجی شود و افراطگرایی مانند داعش را تقویت کند.» حافظ ضیا احمد تکل سخنگوی وزارت خارجه در کابل در واکنش به گفته های کاظمی قمی:
«امارت اسلامی به تمام مردم افغانستان به عنوان رعیت خود مینگرد و هیچ کس نمیتواند با کسی دیگر رفتار تبعیضآمیز داشته باشد.»
کاظمی قمی به عنوان نماینده خاص ریاست جمهوری ایران و سفیر این کشور چرا بر خلاف این سه سال دوران ماموریتش در افغانستان که رابطۀ نزدیک و دوستانه با طالبان و حکومت شان داشت، اینگونه بی حوصله شد و در جهت خلاف این دوستی و نزدیکی سخن گفت؟
کاظمی قمی برخلاف سمت ظاهری اش به عنوان سفیر و نمایندۀ ویژه در افغانستان، از افسران پیشین سپاه پاسداران است که در همین مقام نمایندگی و سفارت با چشم امنیتی و نظامی بسوی افغانستان و امارت اسلامی طالبان می بیند.
کاظمی قمی وقتی از نگاه رابطۀ پیشین سپاه پاسداران به طالبان می بیند قطعاً میخواهد ثمر و حاصل آن رابطه را که طالبان در دوران جنگ شان علیه امریکا به خصوص در سالهای اخیر وجود نیروهای امریکایی از حمایت سپاه برخوردار بود، ببیند و آن رابطه در شرایطی که طالبان در مسند قدرت و حاکمیت افغانستان قرار دارند، علیه امریکا دشمن مشترک ایران و طالبان به باور کاظمی قمی گسترده و مستحکم شود. یا به عبارت دیگر کاظمی قمی می خواهد طالبان در زمین جمهوری اسلامی ایران و در کنار آنها علیه امریکا بازی کند. اما کاظمی قمی در طول ماموریتش دید که نه این تصور در مورد طالبان درست است و نه هم، طالبان حاضر به بازی در میدان و زمین جمهوری اسلامی ایران به خواست و تمایل آن در برابر امریکا می باشند و می شوند.
نکتۀ مهمی که کاظمی قمی را خشمگین و ناراحت ساخت تا اینگونه زبان به انتقاد صریح و بی پرده از طالبان بازکند، به چند پاسخ منفی صریح و مستقیم طالبان بر می گردد که برای کاظمی قمی چند بار و به تکرار ارائه کردند.
کاظمی قمی در هفدهم دلو سال پار 1402 خورشیدی(ششم فبروری 2024) افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان یا امارت اسلامی افغانستان را، بخشی از محور مقاومت خواند و گفت اگر نیاز باشد بیش از یک لشکر(فرقه) استشهادی از افغانستان به غزه می رود. اما همان زمان طالبان بصورت غیر مستقیم در نشریۀ مرصاد پاسخ بسیار سختی به او دادند. مرصاد در واکنش به محور مقاومت خواندن افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان نوشت:
«قصد ایران از دامن زدن به این جنگ "تقویت نیروهای شیعه و نابودی اعراب سنی" در منطقه است.
ایران در خاورمیانه با اسرائیل مشکلی ندارد و هم ایران و هم اسرائیل در صدد نابودی اعراب سنی ساکن آنجا هستند. عدم همکاری کشورهای عربی با فلسطینیها هم ناشی از حمایت ایران از حزبالله و حماس است. چرا ایران به حزب الله دستور جنگ علیه اسرائیل را نمیدهد؟»
کاظمی قمی در نشست اولین گروه تماس منطقه ای در نهم دلو 1402 که پیشنهاد ایران در فرمت مسکو در واقع برای ایجاد رابط نزدیکتر و گسترده تر طالبان با کشورهای منطقه بود و طالبان از نظر سیاسی و دیپلوماتیک از آن سود می بردند، نقش مهمی ایفا کرد. اما وقتی دومین نشست منطقه ای در تهران برگزار شد، طالبان هیچ نماینده ای به آن نفرستادند و این در واقع به گونه ای تحقیر کاظمی قمی و نادیده گرفتن تلاش های او در جهت شکل دهی دیپلوماسی فعال و گستردۀ منطقه ای با امارت طالبان شمرده می شد.
بی اعتنایی به نمایندگان و هیات رسمی اعزامی جمهوری اسلامی ایران به کابل و قندهار بخش دیگر از انگیزه و عامل لبریز شدن صبر و حوصلۀ کاظمی قمی است. این بی اعتنایی و حتی بی احترامی به نمایندگان و هیات ایرانی که تا اکنون اینگونه برملا نشده بود، در همین گفتگوی کاظمی قمی با خبرگزاری جمهوری اسلامی روشن می شود. کاظمی قمی می گوید:
«مثلا سفیر یک کشور امریکای لاتین یا مسئول میز یک کشور آسیای جنوب شرقی به کابل میآید تا یک گزارش سالانه تنظیم کند، در خبرها با مبالغه بسیار از آن سخن گفته میشود، اما وقتی یک مقام منطقه که اثرش میتواند در تنظیم و توثیق روابط بسیار مهم باشد به کابل و قندهار میرود، بعضاً معطل مانده یا در سطح مورد انتظار پذیرفته نمیشود.»
به نظر میرسد که کاظمی قمی از ناکامی های تلاش خود برای آنچه که خواسته است از طالبان بدست بیاورد، سرخورده و سر شکسته شده باشد. حرف های صریح و منتقدانۀ او که نشان از ناامیدی و ناکامی وی از نمایندگی و سفارتش در افغانستان است، ممکن است نقطۀ پایانی برای بستن دفتر این نمایندگی و سفارتش در افغانستان باشد، همانگونه که نامۀ محرم و سری سفیر پیشین، پروندۀ سفارت او را در افغانستان بست. اما واقعیت این است که رفتن و آمدن نماینده ها و سفیران ایران در افغانستان گره دشوار و پیچیدۀ سیاست ناکام و بی حاصل ایران را باز نمی کند، چونکه عامل این گره، سیاست های اشتباه و نادرست جمهوری اسلامی ایران در افغانستان است و نمایندگان، نماینده های این سیاست اند.