جستاری در بارهٔ زندگی و اندیشه های کارل مارکس —1818— بخش ۱۰۹ 

( بزرگان تنها از آن رو بزرگ به نظر می‌رسند که ما «جلو آن‌ها»زانو زده‌ایم، پس بگذار برخیزیم ۰ « کارل مارکس » ) مارکس به شدت مخالف سرسپردگی انسانها نسبت به مذاهب ؛ ایدئولوژی ها و شخصیت های مشهور و بزرگ بوده است ۰ به نگاه و دید من اگر کسی این سخن مارکس را درست درک و هضم کرده باشد ؛ حتا سرسپرده ای خود جناب مارکس

 

هم نخواهد شد و با اندیشه ها و افکار او مانند هر اندیشمند و نویسنده ای دیگری با دید انتقادی و صادقانه برخورد خواهد نمود۰ در شگفتم که اکثریت پیروان مارکس این نکتهٔ اساسی را که نماینگر شخصیت و اندیشه های مارکس می باشد را در نیافته اند۰ به همین سبب از پشت به مارکس خنجر زده اند و شوربختانه باعث کج فهمی ها و سؤتعبیر های زیادی در باره ای آثار و شخصیت مارکس گردیده اند ؛ و اسفناک تر این که به نام مارکس دچار بیماری کیش شخصیت و جنایات هولناک و نظام های بسته و توتالیتر و فاجعه باری در قرن بیستم شده اند۰ مارکس همچنین معتقد بود که فقط با وسایل شریف می توان به اهداف شریف دست یافت ؛ نه با زور و ترور ؛ حیله و نیرنگ ؛ ایجاد ترس و وحشت ؛ زندان و شکنجه ؛ کشتن و بستن ؛ نابود کردن و متوسل شدن به انواع و اقسام اتهام زدن های دروغین و مزورانه برای به دست آوردن قدرت و حفظ قدرت و کیش شخصیت ۰ به گفتهٔ جناب نیچه وقتی با هیولا مبارزه می نماییم باید مواظب باشیم تا خودمان به هیولا تبدیل نشویم ۰ و اگر من مجبور به انتخاب و گزینش میان تمام آثار مارکس بودم بدون تردید همین دو نکتهٔ بسیار مهم و بنیادی فوق را بر می گزیدم۰ زیرا انسان های سرسپرده و بله قربان گویان خود مقلدان و برده گان مفلوک و حقیری بیش نیستند و هرگز قادر به ایجاد یک جامعه ای آزاد و عادلانه نخواهند بود۰ ایکاش هرگز به نام کارل مارکس در قرن بیستم نظامی شکل نگرفته بود که شاید اندیشه ها و پیام او بهتر حلاجی ؛ هضم ؛ شنیده و فهمیده می شد۰ آری این هم یکی از طنزهای بسیار تلخ و بیرحمانه ای تاریخ است که جناب مارکس بسی تلاش نمود تا نشان دهد که چگونه انسان در نظام سرمایه داری دچار مسخ و از خود بیگانگی میشود ۰ بدبختانه پیروان مارکس به جز یک اقلیت بسیار بسیار کوچکی از پیروان او همین بلا را بر سر مارکس و آثار او آوردند ؛ چیزی که به مخیله ای مارکس هم خطور نمی کرد اما رخ داد ۰ یعنی اندیشه های بلند او را به معنایی دقیق کلمه « مسخ » نموده و وارونه کردند و این خیلی دردناک و غم انگیز است ۰ به یاد سخن فرانسوا ولتر اندیشمند فرانسه افتادم که گفته است « خدایا مرا از شر دوستانم نجات بده از عهده ای دشمنانم خود بر می آیم ۰ این سخن ولتر در باره ای مارکس و پیروان او بیشتر مصداق دارد ؛ بله باید مارکس را از دست پیروانش نجات داد از عهده ای دشمنان خودش بر خواهد آمد ۰ )

روشنگری به  معنایی شیوه ای از اندیشیدن است که در آن انسان سایهٔ اقتدار و مرجعیت روحانیون و پیشوایان را کنار می زند و رهیده از قیمو میت هر مرجعی بیرونی ،خود می اندیشد ،رستگار  او نه با پیروی از این و آن ، که از درون خود او بر می آید .


( امید مانعی خطر ناک علیه کنش های شجاعانه است ، در نگاه آرنت ،راه مبارزه با ستم و تاریکی ،تلاش و قدم برداشتن است ، نه امید واری .

امید میل به نتیجه ای از قبل تعیین شده در آینده است و ما را از آلآن ؛ اکنون و امروز بیرون می کشد . »


«شکل گیری حکومت های خود کامه (تمامیت خواه)بدون حضور روشن فکران کوته بین و حقیر ممکن نیست ، این گونه روشن فکران در عمل به رژیمی خدمت می کنند که خود مدعی مبارزه با آن اند۰ « هانا آرنت » ) در این جستار به شکست و‌ اضمحلال حکومت شورشی در پاریس و دیدگاه مارکس نسبت به آن و کمون پاریس پر داخته می شود۰دولت ورسای ؛ در تحت ریاست آقای تی ار در اوایل آوریل سال 1871 مجددأ لشکری در تحت فرمان مارشال مک ماهن« که در سال گذشته در جنگ با دولت پروس شکست خورده بود و به دست آلمان‌ها اسیر شده بود؛ و اکنون به فرمان بیسمارک ؛ صدراعظم آلمان آزاد شده بود » برای برهم کوبیدن کمون به طرف شهر پاریس فرستاد — این لشکر در حالی که سپاه فاتح آلمان در بلندی های اطراف شهر پاریس جای گرفته بودند و با لبخند به راه پیمایی آن نظاره می کردند ؛ از طرف شرق به طرف پاریس به راه افتاد۰مدافعین پاریس با این که ژنرالهای سیاسی به آنها فرمان می دادند و هیچ گونه تعلیمات نظامی نداشتند ؛ معهذا در نتیجه فداکاری های قابل تقدیر کارگران بیش از یک هفته در مقابل لشکر اعزامی حرفه ای حکومت ورسای جانانه مقاومت ورزیدند ؛ تا این که گروه های مدافع یکی پس از دیگری ؛ پس از مقاومت شدید و خونین از پای در آمدند — آخرین گروهی که مغلوب شد ؛ کسانی بودند که در شرق پاریس در بلندی های « بوت شومون » و « لو پر لاشز » می جنگیدند — پس از پای در آمدن این گروه بقیه « گارد ملی » که به شش هزار نفر تخمین زده می‌شد ؛ روز یکشنبه ۲۸ ماه مه سال 1871 به دست سربازان مارشال مک ماهن به قتل رسیدند۰این قتل عام بیرحمانه و غیر لازم از نظر نظامی لکه سیاهی بر دامن ارتش فرانسه که همواره ادعای شرافت نظامی می نمود گذارد و آنچه را که کمون کرده بود به دفتر فراموشی سپرده شد ! رهبران ارتش فرانسه به علت خشم و نفرتی که نسبت به کمون داشتند در هفته 21 الی 28 ماه مه « که بعدأ به نام هفتهٔ خون در تاریخ معروف شد» عملی انجام دادند که تا آن روز در تاریخ اروپای مدرن اتفاق نیفتاده بود — و فقط بعدأ ؛ در زمان جنگ جهانی دوم از طرفین مبارزه نظیر آن دیده شد۰روی همرفته شمارهٔ آنهایی که در یک هفته از نظامی و غیر نظامی در پاریس به قتل رسیدند از بیست الی سی و شش هزار تن تخمین زده شد ؛ به ویژه برزن بیستم شهر پاریس که محله کارگران بود در این میان به کلی ویران گردید — نزدیک به بیست هزار نفر از ساکنین آنجا که در دفاع از پاریس شرکت جسته بودند در محاکم نظامی محاکمه شدند و تعدادی از آنها زندانی گردیدند۰مارکس و فامیل او از این رفتار ددمنشانه که به ویژه برای از بین بردن کارگران ؛ آن هم در شهری که در تمام اروپا به عنوان مهد و مرکز تمدن شناخته شده بود ؛ انجام شد ؛ بسیار متأثر گردیدند ۰از سوی دیگر متجاوزین که همگی از طبقهٔ مرتجعین متعصب بودند برای سرپوش گذاردن به عمل زشت خود ؛ مارکس را سپر بلا ساختند و انترناسیونال را باعث تمام بدبختی های مردم پاریس « و فرانسه » و « شورای عالی » را مرکز کلیهٔ توطئه سازی های سیاسی روز در کشور های اروپا معرفی نمودند و بدین منظور تبلیغات شدیدی بر ضد این تشکیلات به راه انداختند ؛ روز چهاردهم ماه مارس سال 1871 روزنامه « پاری ژورنال » « که مارکس آن را ارگان رسمی پلیس شهر پاریس می خواند» با مقالهٔ مشهور خودش در این راه پیش قدم شد و مارکس را رئیس کل انترناسیونال معرفی نمود و او را یک آلمانی و از همه بدتر یک « پروسی » خواند و نوشت که نام او کارل مارکس است و در شهر برلین زندگی می کند ! « مارکس در آن موقع نه در برلین بلکه در لندن زندگی می کرد » مارکس در « شورای عالی » انترناسیونال ؛ که هنوز در لندن مستقر بود ؛ بر ضد ادعاهای دروغ و خصومت آمیز روزنامهٔ « ‌پاری ژورنال » سخنرانی کرد و از جنبش کمون پاریس به شدت و شهامت دفاع نمود و از بین بردن آن را به ارتش پروس نسبت داد که برای رسیدن به آمال خود و برای خوار نمودن ملت فرانسه از ژاندارم های تی ار یعنی از خود فرانسوی ها استفاده نموده است۰در ضمن مارکس در مقالهٔ مخصوصی به آن روزنامهٔ انگلیسی چاپ لندن که مقالهٔ « ‌پاری ژورنال » را به انگلیسی بر گردانده و انتشار داده بود ؛ به شدت حمله کرد و آن روزنامه را « سگ شکاری تی ار » خواند و اظهار داشت که ادعاهای دولت ورسای فقط برای پوشاندن جنایات خود در مقابل مردم فرانسه صورت می گیرد — و در ماه های آوریل و مه سال 1871 مارکس مقاله های مهمی دیگری جهت دفاع از کمون پاریس زیر عنوان « جنگ داخلی فرانسه » از جانب « شورای عالی » انترناسیونال به زبان انگلیسی انتشار داد( مقاله های جنگ داخلی فرانسه بعدها اهمیت به خصوصی در جنبش های کمونیستی حاصل نمود ! بدین طریق که این مقاله ها در روزهای نخستین انقلاب کمونیستی در سال 1905 در سالی که روسیه در جنگ دریایی معروف آن سال از ژاپن شکست خورد ؛ به دست لنین تصحیح شد و در شهر اودسا به چاپ رسید و در « سن پطرسبورگ » انتشار یافت ! و از آن پس یکی از بزرگ‌ترین و مهم ترین نوشته های کمونیستی به شمار آمد۰در آخرین برگ‌های این دفتر چنین آمده است : کارگران پاریس و کمون آن برای همیشه با افتخارترین رزمنده‌های جهان در راه به وجود آوردن یک اجتماع جدید باقی خواهند ماند۰و شهدایی آنها برای همیشه در قلب همهٔ کارگران جهان جای خواهند داشت۰داستان به قتل رسانیدن این کارگران با میخ های ابزار شکنجه ای که در مورد آنها به کار برده شده است ؛ حک شده و دعاهای کشیشان آن را از بین نخواهند برد ! انتشار کتاب « جنگ داخلی فرانسه » دو نتیجه مستقیم داشت : یکی این که از آن پس مارکس نمایندهٔ شمارهٔ یک جنبش کمونیستی در دنیا شناخته شد ؛ و دیگری تضعیف انترناسیونال بود۰پس از واقعهٔ کمون نام انترناسیونال به طوری بد شد که تعدادی زیادی از نمایندگان شاخهٔ انگلیس از امضای انتشارات آن خود داری نمودند — و در این ضمن هر روزه نام مارکس به واژه های توصیفی زشت تری برده می شد ؛ چنان که مارکس خود در نامهٔ مورخ ۱۸ ماه ژوئن به دکتر کوگل مان نوشت : « در این روزها نام من از هر نام دیگری بیشتر در انتشارات آورده می شود و خود من هم پیش از هر فردی در خطر هستم » باید این نکته را یاد آوری نمود که جناب کارل مارکس هیچ عملی زشت و ناروایی را مرتکب نشده بود ؛ بلکه بر عکس دفاع او از کارگران مظلوم و ستمدیده یک کار کاملن انسانی و اخلاقی و درست بوده است ؛ مارکس نمی توانست در برابر آن ستم ها خاموش و ساکت بماند و خوشبختانه ساکت نماند و شجاعانه نوشت و سخن گفت و دیدگاه خود را ابراز نمود۰


Von meinem iPhone gesendet

اخبار روز

12 قوس 1403

BBC ‮فارسی - BBC News فارسی BBC ‮فارسی

کتاب ها