جستاری در بارهٔ زندگی ‌و اندیشه های کارل مارکس — 1818–1883–بخش ۱۱۰ …

آزادی بیان و آزادی قلم  را می‌توان  با یک قدرت بزرگ‌تر از ما گرفت ؛ اما آزادی اندیشه را هرگز ! « ایمانوئل_کانت ») در این جستار به مصاحبهٔ ر‌وزنامه نگاران آمریکایی با جناب کارل مارکس پر داخته می شود۰و خواهیم دید که آیا مارکس طرفدار انقلاب و یا طرفدار راه های مسالمت آمیز نیز بوده است و همچنین دیدگاه مارکس در بارهٔ کمون پاریس

نیز بیان خواهد شد۰ چیزی طول نکشید که آوازهٔ نام و شهرت مارکس به آن سوی اقیانوس نیز رسید۰دو روزنامهٔ آمریکایی : یکی نیویورک ورلد« New York World » و دیگری نیویورک هرالد«New York Herald » مصاحبه هایی با مارکس ترتیب دادند ؛ و از قرار گفتهٔ خود مارکس به او فرصتی دادند که از اعمال و رفتار و گفته ها و نوشته های خودش در ارتباط با کمون پاریس و انترناسیونال دفاع نماید: شب سوم ماه ژوئیه سال 1871 آفای « ر - لاندر » نمایندهٔ روزنامهٔ « نیویورک ولد» در منزل مارکس با او مصاحبهٔ انجام می دهد که محتوای آن دو هفته بعد در شمارهٔ ۱۸ ژوئیه روزنامهٔ مربوطه منتشر شد و روز دوازدهم ماه اوت همین متن در رسانهٔ هفتگی « ودهال و کلافین » تجدید چاپ یافت۰آقای لاندر با احساساتی تقریبأ آمیخته با ترس به دیدن مارکس به منزل او رفت۰و « نمی دانست که در دخمهٔ این انقلابی معروف چه چیز در انتظارش خواهد بود » در بارهٔ دخمهٔ این مرد که در حقیقت مؤسس انترناسیونال می باشد ؛ بعدها لاندر در خاطرات خود نوشت که هنگامی که در اتاق انتظار مارکس منتظر آمدن مارکس بود به درون یک ظرفی که روی بخاری گذارده شده بود نگاه کرد تا ببیند که آیا بمبی در آن کار گذارده شده است ؟ و در ضمن بویی از نفت به مشام او خورد۰ولی بعد معلوم شد که این بوی طبیعی اتاق می باشد۰و به عوض بمب در روی میز وسط اتاق آلبومی دید که داخل آن عکس های زیاد و گوناگونی از رودخانه رن « Rhine » بود۰ لاندر در گزارش خود نوشت که وضع خانهٔ مارکس در سطح و طراز مردمان متوسطی که در رفاه زندگی می کنند بود ! اتاق پذیرایی این خانه به آسانی می توانست اتاق پذیرایی یک عامل بورس که وضع مالی اش خوب است باشد۰همچنین چیزی به منظور راحتی تنظیم شده بود و نشان می داد که سلیقهٔ خوبی وسایل آن را انتخاب نموده است ۰آقای لاندر از جناب مارکس پرسش نمود : آیا انترناسیونال که عده ای از اعضای آن در کمون پاریس فعال بودند مؤسس این تشکیلات بودند ؟ مارکس بدین پرسش پاسخ منفی داد و اظهار داشت که « شورش پاریس به دست کارگران آن شهر آغاز گردید و انجام یافت ۰چیزی که بود این بود که لایق ترین و آزموده ترین کارگران پاریس این کار را انجام دادند و در ضمن این طبیعی بود که آنها بهترین و روشن ترین کارگران عضو انترناسیونال بودند ؛ اما انترناسیونال مستقیمأ در این فضیه وارد نبود و مسئول این اتفاق نیست۰» سپس مارکس توضیح داد که انترناسیونال بدین دلیل نمی توانست رهبر این جنبش « شورش پاریس» باشد ؛ چون انترناسیونال یک تشکیلات دولتی نیست که قدرت حکم فرمایی داشته باشد و بتواند دستور صادر نماید ؛ بلکه انترناسیونال یک دستگاهی است که از اجتماع شاخه های مختلفی که هر کدام از شاخه ها از اجتماع کارگران کشور مربوطه تشکیل شده اند — به وجود آمده است۰ لاندر پرسش نمود : این اجتماع به چه منظور به وجود آمده است ؟ مارکس پاسخ داد: « برای به دست آوردن قدرت از راه تسلط بر اقتصاد به وسیلهٔ کارگر ؛ که کارگران بتوانند با به کار بردن آن قدرت یک اجتماع سوسیالیستی به وجود بیاورند— انترناسیونال راه رسیدن به قدرت را به کارگران دیکته نمی کند ؛ فقط از آنها می خواهد که در بارهٔ به دست آوردن این منظور پا بر جا و با وفا بمانند۰این یک اجتماعی است که اعضای آن در تمام نقاط جهان پراکنده هستند۰» سپس مارکس توضیحات زیادتری در بارهٔ افکار و انگیزه هایی که انترناسیونال را هدایت می کنند داد۰و به ویژه مارکس تأکید نمود که تشکیلات این اجتماع روی پایهٔ توسعه و قدرتهای پراکنده قرار گرفته است و نه به روی اصول تمرکز قدرت ۰مارکس چنین ادامه می دهد:« ما به خصوص قبول داریم که هر ملت و هر کشور خواص ویژه دارد و ما انتظار یک نوعی را نداریم — در هر کشور آزاد مسایل و مشکلات از طریق مرسوم خودشان حل و فصل می شوند و معمولن به طور مسالمت آمیز زور و اغتشاش پاسخ مسایل نیستند — به عنوان مثال در انگلستان که راه رسیدن به قدرت از طریق به دست آوردن آرای کارگران می باشد ؛ توسل به زور در موقعی که می توان قدرت را از راه مسالمت آمیز به دست آورد البته از اشتباهات خواهد بود۰و بالعکس در فرانسه که استبداد و اختلافات طبقاتی عمیقی وجود دارد استفاده از انقلاب و قدرت زور جهت به وجود آوردن یک اجتماع سوسیالیستی و رفاه همگانی واجب می نماید ۰و در آنجا کارگران هستند که می بایستی این عمل ؛ یعنی انقلاب را انجام بدهند— انترناسیونال در هیچ کدام از کشورها راه به دست آوردن عدالت اجتماعی را دیکته نمی کند ؛ بلکه وضع به خصوص هر کشور نشان دهندهٔ نوع مبارزهٔ کارگران می باشد۰از سوی دیگر حتا در کشورهایی مانند انگلستان ؛ که کارگران حق رأی دادن دارند ؛ من تردید دارم که آیا به آنها اجازه داده خواهد شد که زمام امور را به دست بگیرند۰» مارکس قطع و یقین داشت که طبقات مرفه « بورژوازی » نخواهند گذارد که کارگران تا آن اندازه پیش بروند۰به نظر مارکس :« طبقهٔ متوسط معتقد است که بایستی به طبقهٔ کارگران فقط تا آنجا و تا آن هنگام حق رأی داده شود که اکثریت رأی دهندگان کشور از طبقات دیگر باشند۰من قطع دارم روزی که کارگران اکثریت رأی دهندگان را تشکیل دهند ؛ جنگ داخلی بروز خواهد یافت۰» پرسش دیگر از مارکس ؛ در بارهٔ آمریکا چه فکر می کتید ؟ پاسخ مارکس :« تا کنون در آمریکا ضوابط مخصوصی مانع گردیده است که کارگران همان موقعیت اجتماعی را که کارگران در اروپا از آن بر خوردار می باشند به دست بیاورند۰ و چندی طول خواهد کشید که در آمریکا هم موقعیت کارگران صورت دیگری به خود بگیرد ؛ بدین طریق که در آنجا اتحادیه کارگران به جود خواهد آمد و این اتحادیه ها حافظ استقلال کامل کارگران در مقابل کارفرمایان خواهند بود ۰» مصاحبهٔ مارکس با نمایندهٔ « نیویورک هرالد» خیلی مفصل تر بود ولی به تفصیل کمتری از مصاحبهٔ با « نیویورک ولد » در آن روزنامه گزارش داده شد۰در این مصاحبه پرسش های زیادی در بارهٔ مسایل مختلف ؛ از شخصیت ها گرفته تا سیاست مطرح گردید۰اما البته موضوع کمون پاریس و انترناسیونال و سرمایه داری ؛ در این مصاحبه نیز در محور پرسش ها قرار داشتند ۰ مارکس قضاوت بسیار منفی و سختی در بارهٔ فرانسوی ها و رخ دادهای که در کمون افتاده بود اظهار داشت ۰مارکس در توضیحاتی بسیار مبسوطی در بارهٔ سرمایه داری و لزوم انقلاب را در این راه تأکید نمود که قرن سرمایه داری یک مرحلهٔ به خصوص در راه رشد اجتماع می باشد که طبیعتأ به یک مرحلهٔ بسیار پیشرفته و نهایی خواهد رسید ۰مارکس می نویسد : « همان گونه که گل باید بیفتد تا میوه ظاهر بشود و یا سبزی های شاخه باید بیفتند تا گندم برسد۰توسعهٔ سرمایه داری تا امروز سرچشمهٔ بسیاری از اصلاحات و پیشرفت ها بوده است۰راه آهن ؛ کشتی هایی که به وسیلهٔ ماشین های بخار در جریان هستند ؛ ایجاد کانال ها و غیره ؛ این ها همه باعث نزدیک شدن کشورها و مردمان به یکدیگر شده اند۰اما باید دید که این پیشرفت ها به قیمت چقدر از جان ها و رنج های مردم بدبخت و بی دفاع به دست آمده اند ؟ اکنون دیگر سیستمی سرمایه دار ظالم کهنه شده است۰سیستم او باید به دور انداخته شود و سیستم عادلانه و شرافتمندانه ای جایگزین گردد۰این تغییر در انگلستان آغاز خواهد شد ؛ زیرا در اینجا کارگر در مقابل سرمایه دار تشکیلات دارد و متشکل شده است ۰»شوربختانه این پیش بینی های جناب مارکس به حقیقت نه پیوست و حتا میتوان گفت که درست برعکس آنچه مارکس فکر می نمود اتفاق افتاد ۰پرسش دیگر که از مارکس می شود این است : آیا خیال می کنید که کار به اغتشاش و زور بکشد ؟ پاسخ مارکس : « ما خیال جنگ در سر نداریم۰ما امیدواریم که از راه قانون و از راه پارلمان ها به مقاصد خودمان برسیم۰آن طبقهٔ اشراف و سلطنت طلبان هستند که متوسل به زور خواهند شد۰آنها هستند که وسایل انقلاب را راه خواهند انداخت۰اما تعداد ما زیادتر است و عاقلانه و با دیسیپلین کامل به آنها پاسخ خواهیم داد ۰» سپس مصاحبه کننده در بارهٔ نقشی که انترناسیونال هنگام انقلاب بازی خواهد کرد پرسش نمود : شما می گویید در کشورهای مختلف دو میلیون عضو دارید ؛ در روسیه چه خواهد شد ؟ پاسخ مارکس در این باره یک پیشگویی پیغمبرانه بود ؛ مارکس گفت : « امپراتور روس و دولت های او اجازه نخواهند داد که مؤسساتی ؛ یا اجتماعاتی از قبیل انترناسیونال در آنجا تشکیل بشوند ۰در روسیه انقلاب خواهد شد ۰دیر یا زود ۰» سپس مارکس می افزاید : « انقلاب روسیه را دو گروه بر پا خواهند نمود : کارگران و مالکین کوچک که در نتیجه از بین بردن سیستم بردگی « آزادی سرف ها» همه چیز خودشان را از دست داده اند ۰به محض این که یک امپراتور ضعیف النفس به تخت بنشیند ائتلاف این دو گروه با یکدیگر دولت را ساقط خواهد کرد۰» پرسش دیگر از مارکس این است که در بارهٔ آمریکا چه فکر می کنید؟ پاسخ مارکس : « در آمریکا انقلاب نخواهد شد ؛ مگر این که صاحبان صنایع سنگین ؛ از قبیل آهن و فولاد بخواهند با زور از اعتصاب کارگران جلوگیری کنند و یا آن اعتصاب ها را درهم بشکنند همان گونه که یکی دوبار این عمل را انجام دادند۰در آتیه تکرار این طریق باعث خواهد شد که کارفرمایان ؛ همان طور که باد کاه گندم را به هوا می پراند ؛ از صحنهٔ کارفرمایی به دور انداخته شوند۰» شاید همین نظر مارکس کارفرمایان را هوشیار نمود و نخواستند که فقط از طریق زور عریان و سرکوب کارگران وارد میدان شوند ۰پرسش بعدی ؛ برنامهٔ انترناسیونال در آمریکا چه می باشد ؟ پاسخ مارکس : « پیشرفت کارگران تا آنجایی که از تحت اختیار آنهایی که سیاست های داخلی را اداره می کنند بیرون بیایند ؛ و مبارزه برای بر انداختن انحصارهایی که به وسایل مختلف اقتصاد را در دست خود نگاه داشته اند ؛ به ویژه انحصار املاک ملی ! ما دیگر نخواهیم گذارد کسی میلیونها کیلومتر مربع از زمین های ملی را به خود اختصاص بدهند— مثلن به نام تولید راه آهن ! دیگر نباید گذارد که عدهٔ معدودی پول دوست با زد و بندهای سیاسی محلی و تشکیل انحصارها بقیهٔ مردم را از به دست آوردن حقوق ملی خودشان برای همیشه محروم بدارند۰» سپس مارکس اضافه نمود : « بگذارید با این چنین مردمان هم اکنون هشدار داده بشود : املاکی را که آنها با این تقلب ها به دست آورده اند از دست آنها بیرون آورده خواهد شد ؛ و ثروت آنها مانند یک خیال واهی از بین خواهد رفت ۰» نمایندهٔ نیویورک هرالد در گزارش خود نوشت که به عقیدهٔ او انترناسیونال در آمریکا غلط شناخته شده است و گزارش دهندگان قدرت آن را بیش از آنچه است تخمین زده اند۰انترناسیونال هرگز موفق به رسیدن به آرزوهایی که در سر می پروراند و به پیاده کردن برنامه هایی که به طور تئوری طرح نموده است ؛ نخواهد شد ؛ زیرا تمامی آنها بر خلاف طبیعت بشر می باشند — و در ارتباط با تئوری های مارکس در بارهٔ ملی شدن کلیه املاک در آمریکا این گزارشگر نوشت : « در آمریکا هرگز چنین اتفاقی رخ نخواهد داد ؛ زیرا در آنجا بزرگترین آرزو و انتظار کوچکترین کارگر این است که خود صاحب ملکی کوچک از آن خود شود۰ » بدون شک این گزارش نمایندهٔ نیویورک هرالد تا اکنون درست از آب در آمده است و کشور آمریکا از آنچه جناب مارکس آرزو داشت فاصلهٔ نجومی دارد ؛ اما این نکته را نیز باید افزود که تاریخ به پایان خودش نرسیده و این که در آتیه چه رخ خواهد داد ما چیزی نمی دانیم ؛ شاید روزی روزگاری ایده ها و تئوری های جناب مارکس واقعن جامهٔ عمل بپوشند و عملی گردند ۰در ضمن آنچه این گزارشگر در بارهٔ سرشت انسان می گوید نیز محل بحث می تواند باشد ؛ زیرا با آموزش و تغییر الگوهای فرهنگی به گونهٔ دموکراتیک و مسالمت آمیز شاید بتوان حس مالکیت خصوصی را نیز عوض نمود۰از آنجا که انسان موجودیست سیال و پویا و همواره دچار تغییر و دگردیسی می باشد امکان آن است که انسان در همه چیز تجدید نظر نماید۰ این که انسان‌ها در آینده چه نوع نظام سیاسی ؛ اجتماعی و چه نوع سیستم اقتصادی را پدید خواهند آورد و بر اساس آن زندگی خواهند کرد ما نمی دانیم۰ ما نه توانایی دقیق پیش بینی آینده را داریم و نه حق داریم که برای نسل های آینده تعیین تکلیف نماییم که چه نظام و سیستم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داشته باشند ۰ ما شوربختانه در تحلیل مسایل امروزمان و بر قراری نظام قابل پذیرش و مورد پسند جامعه بس درمانده و ناتوان هستیم تا چه رسد به تحلیل و پیشنهاد به نسل های آینده ۰نسل های آینده به حق به ما خواهند گفت که اگر نبوغ لازم و درایت و شهامت و دانش لازم را داشتید نظام دلخواه خودتان را ایجاد می نمودید۰ آری به گفتهٔ بزرگمهر حکیم : « همه چیز را همه گان دانند ولی همه گان هنوز زاده نشده اند۰»

Von meinem iPhone gesendet

اخبار روز

02 جدی 1403

BBC ‮فارسی - BBC News فارسی BBC ‮فارسی

کتاب ها